کلمه جو
صفحه اصلی

ونگ ونگ کردن

فارسی به انگلیسی

to grizzle or cry (as a baby)


murmur


murmur, to grizzle or cry (as a baby)

فرهنگ فارسی

(مصدر ) آهسته و جویده جویده و باصدایی شبیه بگریه و ناله حرف زدن

فرهنگ معین

( ~. ~. کَ دَ ) (مص ل . ) (عا. ) آهسته و جویده جویده ، با صدایی پست شبیه به گریه و ناله حرف زدن .

لغت نامه دهخدا

ونگ ونگ کردن. [ وَ وَ / وِ وِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ونگ زدن. رجوع به ونگ زدن شود. || آهسته و بریده بریده با صدایی پست شبیه به گریه و ناله حرف زدن.

پیشنهاد کاربران

وَنگوَنگیدن.


کلمات دیگر: