ارجوحة
بانوج
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
بانوج
فرهنگ فارسی
جای خوابی باشد که برای طفلان باشد
لغت نامه دهخدا
بانوج. ( اِ ) جای خوابی باشد که بجهت اطفال سازند و از جایی آویزند و طفل را در آن خوابانند و حرکت دهند تا در هوا آید و رود. ( از برهان ).و رجوع به ننو. ننی. بانوچ و بازپیچ شود. این کلمه به همین معنی در تداول عامه گناباد بکار می رود. || ریسمانی را گویند که در ایام عید نوروز ازجای بلند یا شاخ درختی آویزند و زنان و دختران بر آن نشسته در هوا آیند و روند. ( برهان قاطع ). تاب بازی کودکان. تاب. دوداءة. ارجوحه. مرجوحه. بازپیچ. ( منتهی الارب ): دوّدالغلام بر بانوج نشسته و بر هوا رفت و آمد نمود. تدوید؛ بر بانوج نشستن و بر هوا رفت و آمدنمودن. زحلوقه ؛ بانوج چوبین که آن را بر جایی بلند نهند و کودکان بر دو طرف آن نشینند. ( منتهی الارب ).
فرهنگ عمید
جای خواب که آن را از پارچۀ کلفت یا تیماج می دوزند و از دو طرف آن ریسمان می گذرانند و دو سر ریسمان را به دیوار یا جای دیگر می بندند، ننی، نانو، ننو.
دانشنامه عمومی
بانوج، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان داراب در استان فارس ایران است.
0715363
این روستا در دهستان هشیوار قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن 3840 نفر (1100خانوار) بوده است.
0715363
این روستا در دهستان هشیوار قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن 3840 نفر (1100خانوار) بوده است.
wiki: بانوج
کلمات دیگر: