کلمه جو
صفحه اصلی

المش

لغت نامه دهخدا

المش . [ اُ م ِ ] (ترکی ، ص ) لفظ ترکی است بمعنی «شده ».(غیاث اللغات ) (آنندراج ). امروزه در آذربایجان اولمش یا اولموش تلفظ کنند.


المش. [ اَ م َ ] (علامت اختصاری ) رمز است از المشهور. علامت اختصاری المشهور.


المش. [ اَ م َ ] ( علامت اختصاری ) رمز است از المشهور. علامت اختصاری المشهور.

المش. [ اُ م ِ ] ( ترکی ، ص ) لفظ ترکی است بمعنی «شده ».( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). امروزه در آذربایجان اولمش یا اولموش تلفظ کنند.

واژه نامه بختیاریکا

( اَلمِش ) در بازی محلی کوس و چهار به مفهوم آزاد سازی تمام مهره های بازی است. کنایه از انجام دادن کامل کاری؛ یا بی بهرگی یا به اتمام رسیدن موهبتی.


کلمات دیگر: