کلمه جو
صفحه اصلی

الفه

عربی به فارسی

اشنايي , انس , صميميت , خصوصيت , رابطه نامشروع جنسي


لغت نامه دهخدا

( آلفه ) آلفه. [ ل ِ ف َ ] ( ع ص ) تأنیث آلف. خوگر. خوگیرنده. ج ، آلفات ، اوالف.

الفة. [ اُ ف َ ] (ع مص ) الف گرفتن . (مصادر زوزنی ). انس گرفتن و دوستی با کسی . (از اقرب الموارد). اِلف . اُلفَت . || خوگر شدن و عادت کردن بجایی . (از اقرب الموارد). رجوع به اُلفَت و اِلف شود.


دانشنامه عمومی

اَلِفِه یک سنت قدیمی بختیاری در آخرین پنجشنبهٔ هر سال است که برای شادی روح درگذشتگانشان نوعی حلوا با همین نام پخته می شود.الفه ها و نذری ها در میان بختیاری ها جایگاه ویژه ای دارند این غذاهای خاص که در زمان خاص یا به مناسبت هایی تهیه می شوند معمولن به همراه بقیهٔ افراد فامیل یا طایفه خورده می شوند از معمول ترین این غذاها می توان به حلوا و آشِ بَلگ اشاره کرد، معمولاً در تهیهٔ این غذاها فامیل و همسایگان همکاری می کنند.
http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4507/48/text
اَلِفِه به طور خاص نوعی حلوا است که با خرما تهیه می شود. ابتدا زنان به اندازهٔ کافی نان (نان تیری) پخته و سپس حلوا را می پزند که بنا بر همان عادت قدیمی، اَلِفِه حتماً باید با روغن محلی تهیه شود. پس از آن مقداری حلوا را در بین دو یا سه عدد نان گذاشته و بین همسایگان و آشنایان پخش می کنند. افراد هم پس از خوردن الفه، برای شادی روح درگذشتگان دعا می کنند.

واژه نامه بختیاریکا

( اَلِفِه ) ( اع ) ؛ رسمیست که بنا بر آن در آخرین پنجشنبه سال برای مردگان حلوا خیرات میکنند.


کلمات دیگر: