کلمه جو
صفحه اصلی

امدنی

فارسی به انگلیسی

coming, sure to come, unborn

فرهنگ فارسی

( آمدنی ) ( صفت ) آنکه آمدن او ضروری است آنچه خود آید مقابل رفتنی .

لغت نامه دهخدا

( آمدنی ) آمدنی. [ م َ دَ ] ( ص لیاقت )آنکه آمدن او ضروری است. آنکه خود آید :
آنکس که بود آمدنی آمده بهتر
آنکس که بود رفتنی ، او رفته شده به.
منوچهری.
عشق آمدنی بود نه آموختنی.

فرهنگ عمید

( آمدنی ) ۱. آن که یا آنچه احتمال آمدن او هست.
۲. (صفت ) آن که خواهد آمد.

واژه نامه بختیاریکا

( آمدنی ) یاها


کلمات دیگر: