کلمه جو
صفحه اصلی

هنمه

لغت نامه دهخدا

( هنمة ) هنمة. [ هَِ ن ْ ن َ م َ ] ( ع اِ ) شبهی از شبه های زنان که جهت افسون با خود دارند. || ( ص ) مرد زشت پیکر کوتاه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

هنمة. [ هَِ ن ْ ن َ م َ ] (ع اِ) شبهی از شبه های زنان که جهت افسون با خود دارند. || (ص ) مرد زشت پیکر کوتاه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).


گویش مازنی

/haneme/ نشان بده - یاد بده

۱نشان بده ۲یاد بده



کلمات دیگر: