کلمه جو
صفحه اصلی

درخشاندن

فارسی به انگلیسی

flash, irradiate

لغت نامه دهخدا

درخشاندن. [ دُ / دَ / دِ رَ دَ ] ( مص ) درخشانیدن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). رجوع به درخشانیدن شود.

فرهنگ عمید

روشن کردن، تابان و پرنور کردن.


کلمات دیگر: