کلمه جو
صفحه اصلی

هودر

فرهنگ فارسی

هر چیز زشت و زبون را گویند مرد بد روی و بد قیافه را نیز گفته اند

فرهنگ معین

(دَ ) (ص . ) هر چیز زشت و زبون .

لغت نامه دهخدا

هودر. [ دَ / هََ / هُو دَ ] (ص ) هر چیز زشت و زبون را گویند. || مردم بدروی و بدقیافه را نیز گفته اند. (برهان ).


هودر. [ هَُ دَ ] (اِخ ) دهی است از بخش سلماس شهرستان خوی . دارای 157 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و کار دستی مردم آنجا جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


هودر. [ دَ / هََ / هُو دَ ] ( ص ) هر چیز زشت و زبون را گویند. || مردم بدروی و بدقیافه را نیز گفته اند. ( برهان ).

هودر. [ هَُ دَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش سلماس شهرستان خوی. دارای 157 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و کار دستی مردم آنجا جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ عمید

۱. هرچیز زشت و زبون.
۲. زشت رو و بدخو.

دانشنامه عمومی

هودر ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
هودر (اساطیر نورس) در اساطیر اسکاندیناوی، ایزد نابینای تاریکی و زمستان، پسر پادشاه خدایان اودین و همسرش فریگ
هودر (طبس) روستایی است از توابع بخش دستگردان و در شهرستان طبس استان خراسان جنوبی
هودر (میبد) روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان میبد در استان یزد
هودر (خرم آباد) روستایی از توابع بخش دوره چگنی شهرستان خرم آباد در استان لرستان
قنات هودر، سربیشه

پیشنهاد کاربران

هودر روستایی از توابع سلماس آزربایجان غربی که در اصل� هدر � است و به علت اشتباهات لغتی کارمندان ادارات در چند سال اخیر ، بعضا هودر هم نوشته میشود.

کلمه هدر همان خزر اسم دریای خزر است که با مهاجرت تورکان معروف به کره سنی ( خراسانی ) از خراسان به آزربایجان ، بر این محل نامگذاری شده

Hudar
هودَر
به مینوی شمال north در پارسی است.


North
شمال


کلمات دیگر: