کلمه جو
صفحه اصلی

بریده شدن

واژه نامه بختیاریکا

ور بُهرستِن

پیشنهاد کاربران

قلم شدن

دورماندن سر از تن ؛ جدا افتادن آن دو از یکدیگر. کنایه است از بریده شدن سر کسی و کشته شدن وی :
چنین گفت چندین سر بیگناه
ز تن دور ماند ز فرمان شاه.
فردوسی.


کلمات دیگر: