ور بُهرستِن
بریده شدن
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
قلم شدن
دورماندن سر از تن ؛ جدا افتادن آن دو از یکدیگر. کنایه است از بریده شدن سر کسی و کشته شدن وی :
چنین گفت چندین سر بیگناه
ز تن دور ماند ز فرمان شاه.
فردوسی.
چنین گفت چندین سر بیگناه
ز تن دور ماند ز فرمان شاه.
فردوسی.
کلمات دیگر: