کلمه جو
صفحه اصلی

اقایی


مترادف اقایی : ( آقایی ) خواجگی، ریاست، سروری، مهتری، نقابت، بزرگواری

متضاد اقایی : ( آقایی ) بندگی

برابر پارسی : ( آقایی ) سروری

فارسی به انگلیسی

character of a gentleman, generosity, mastership, character of a gentieman

فارسی به عربی

سیادة

مترادف و متضاد

lordship (اسم)
بزرگی، سیادت، لردی، اربابی، اقایی

upper hand (اسم)
اقایی، دست بالا

فرهنگ فارسی

( آقایی ) کیفیت و مقام آقا بزرگی بزرگواری .

( آقائی ) تخلص شاعری معاصر اهل همدان

لغت نامه دهخدا

( آقائی ) آقائی. ( حامص ) چگونگی و کیفیت و صفت آقا.

آقائی. ( اِخ ) تخلص شاعری از متأخرین ، اهل همدان.

آقائی. ( اِخ ) نام تیره ای از طایفه بوئراحمدی.

دانشنامه عمومی

آقایی. آقایی ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
آقایی (ازنا)
آقایی (بروجرد)

واژه نامه بختیاریکا

( آقایی ) نی های روی هم قرار گرفته که بهم متصل می شوند و در کپرسازی بعنوان تیر از آنها استفاده می شود.

پیشنهاد کاربران

امام زمان
یا مردی بزرگ


اقامون

طایفه آقایی در ایل جانکی سردسیر ایل بختیاروند در لردگان

آقائی:نام طایفه ای از ایل ترک نژاد آغاجری
این طایفه از ریشهٔ قومی ترکان آغاجرى و از شاخهٔ جامه بزرگی آن می باشند. بنابر روایات محلی نیاى بزرگ آنان به نام حسن آقا در اثر فقر مالی از نواحی لردگان بختیارى به منطقهٔ سررود بویراحمد مهاجرت کرده و در سامان طایفهٔ کوگیوى بویراحمد ساکن گردیده است.


این طایفه به شاخه هاى زنگوائی، بابکانی، نرماوى تقسیم می شوند و هریک از آنان طایفهٔ مستقلی هستند

منبع:کتاب تاریخ و جغرافیای کهکیلویه و بویراحمد نوشته نومحمد مجیدی


کلمات دیگر: