دعوي قضايي
مقاضاه
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
( مقاضاة ) مقاضاة. [ م ُ ] ( ع مص ) محاکمه کردن با کسی. ( از ناظم الاطباء ). مرافعه پیش قاضی بردن و محاکمه کردن با کسی. ( از اقرب الموارد ). پیش قاضی رفتن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || مصالحه کردن با کسی در مالی. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
مقاضاة. [ م ُ ] (ع مص ) محاکمه کردن با کسی . (از ناظم الاطباء). مرافعه پیش قاضی بردن و محاکمه کردن با کسی . (از اقرب الموارد). پیش قاضی رفتن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || مصالحه کردن با کسی در مالی . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کلمات دیگر: