(هِ هِ ) (اِ. ) شتاب ، تعجیل .
هیناهین
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
هیناهین. ( اِ مرکب ) شتابزدگی. ( صحاح الفرس ). عجله. تعجیل. ( برهان ). شتاب در شتاب. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) :
بکند رخنه نظم حال مرا
در چنین گیر و دار و هیناهین.
بکند رخنه نظم حال مرا
در چنین گیر و دار و هیناهین.
انوری ( از آنندراج ) ( انجمن آرا ).
فرهنگ عمید
زمان شتاب و تعجیل و شتاب زدگی: می کند رخنه نظم حال مرا / در چنان دار وگیر و هیناهین (انوری: ۳۷۹ ).
کلمات دیگر: