تربیا رودیست در ایتالیا
تربی
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(تَ رَ بِّ ) [ ع . ] (مص م . ) پرورش دادن .
لغت نامه دهخدا
تربی. [ ت َ رَب ْ بی ] ( ع مص ) پروردن.( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( آنندراج ). غذا دادن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). غذا دادن کودک را تا رشد کند. || تهذیب کودک. ( المنجد ).
تربی. [ ت ُ رَ بی ی ] ( اِخ ) حسین بن مقبل که از روات حدیث است ، چون بر تربت امیر قیروان مقیم بود بدان لقب ملقب گردید. ( منتهی الارب ).
تربی. [ تْرِ/ ت ِ رِ ] ( اِخ ) تربیا. رودیست در ایتالیا که وارد شط پو می شود و آنیبال در آنجا بر سمپرونیوس قنسول روم بسال 218 ق.م. پیروز گردید و سووُرُف سردار روسی بسال 1799 م. ماکدونالد را در آنجا شکست داد.
تربی. [ ت ُ رَ بی ی ] ( اِخ ) حسین بن مقبل که از روات حدیث است ، چون بر تربت امیر قیروان مقیم بود بدان لقب ملقب گردید. ( منتهی الارب ).
تربی. [ تْرِ/ ت ِ رِ ] ( اِخ ) تربیا. رودیست در ایتالیا که وارد شط پو می شود و آنیبال در آنجا بر سمپرونیوس قنسول روم بسال 218 ق.م. پیروز گردید و سووُرُف سردار روسی بسال 1799 م. ماکدونالد را در آنجا شکست داد.
تربی . [ ت َ رَب ْ بی ] (ع مص ) پروردن .(تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ). غذا دادن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). غذا دادن کودک را تا رشد کند. || تهذیب کودک . (المنجد).
تربی . [ ت ُ رَ بی ی ] (اِخ ) حسین بن مقبل که از روات حدیث است ، چون بر تربت امیر قیروان مقیم بود بدان لقب ملقب گردید. (منتهی الارب ).
تربی . [ تْرِ/ ت ِ رِ ] (اِخ ) تربیا. رودیست در ایتالیا که وارد شط پو می شود و آنیبال در آنجا بر سمپرونیوس قنسول روم بسال 218 ق .م . پیروز گردید و سووُرُف سردار روسی بسال 1799 م . ماکدونالد را در آنجا شکست داد.
فرهنگ عمید
پروردن، پرورش دادن.
پیشنهاد کاربران
پرورش دادن
کلمات دیگر: