کلمه جو
صفحه اصلی

اقصاء

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) دور کردن ، راندن .

لغت نامه دهخدا

اقصاء. [ اَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ قاصی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به قاصی شود. || ج ِ قصی . ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). رجوع به قصی شود. || ج ِ قَصی ̍. کناره ها و دوریها. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). رجوع به قصی شود.

اقصاء. [ اِ ] ( ع مص ) دور گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). دور کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || برگزیدن. || ذخیره داشتن شتر قصیه را. || نگاه داشتن اطراف لشکر را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || بپایان چیزی رسیدن. ( منتهی الارب ).

اقصاء. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قاصی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به قاصی شود. || ج ِ قصی ّ. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به قصی شود. || ج ِ قَصی ̍. کناره ها و دوریها. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به قصی شود.


اقصاء. [ اِ ] (ع مص ) دور گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). دور کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || برگزیدن . || ذخیره داشتن شتر قصیه را. || نگاه داشتن اطراف لشکر را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || بپایان چیزی رسیدن . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: