کلمه جو
صفحه اصلی

وعوره

لغت نامه دهخدا

( وعورة ) وعورة. [ وُ رَ ] ( ع مص ) وعر. دشوار گردیدن جای. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). درشت شدن راه. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ) ( اقرب الموارد ). رجوع به وعر و وعور شود. || کم گردیدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

وعورة. [ وُ رَ ] (ع مص ) وعر. دشوار گردیدن جای . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). درشت شدن راه . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (اقرب الموارد). رجوع به وعر و وعور شود. || کم گردیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: