وضر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
وضر. [ وَ ض َ ] ( ع اِ ) ریم و چرک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || چربش و چرک شیر. || آب شسته مشک و کاسه و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). آبی که در آن کاسه و مشک و جز آن را شسته باشند. ( ناظم الاطباء ). چربش کاسه. ( مهذب الاسماء ). چرک روغن و شیر. ( از اقرب الموارد ). || بوی ناخوش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || آنچه بماند از طعام در کاسه. ( مهذب الاسماء ). || باقیمانده قطران. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بقیه هناء. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || بوی طعام گنده و تباه شده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || آلایش و آلودگی زعفران و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). ج ، اوضار. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( اقرب الموارد ).
وضر. [وَ ض ِ ] ( ع ص ) ریمناک و چرکین. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ): فلان وضر الاخلاق ؛ ای فی اخلاقه وضر. ( از اقرب الموارد ). || زعفران آلوده.( منتهی الارب ). آلوده شده به زعفران. ( ناظم الاطباء ).مؤنث آن وضرة است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
وضر. [ وَ ض َ ] (ع اِ) ریم و چرک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || چربش و چرک شیر. || آب شسته ٔ مشک و کاسه و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). آبی که در آن کاسه و مشک و جز آن را شسته باشند. (ناظم الاطباء). چربش کاسه . (مهذب الاسماء). چرک روغن و شیر. (از اقرب الموارد). || بوی ناخوش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آنچه بماند از طعام در کاسه . (مهذب الاسماء). || باقیمانده ٔ قطران . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بقیه ٔ هناء. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || بوی طعام گنده و تباه شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || آلایش و آلودگی زعفران و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). ج ، اوضار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد).
وضر. [ وَ ض َ ] (ع مص ) ریمناک شدن . (منتهی الارب ). || شوخگین شدن . چرکین گردیدن آب از شستن کاسه در آن . || آلوده ٔزعفران گردیدن . (منتهی الارب ). || چرکین شدن و آلوده شدن به روغن و شیر. (از اقرب الموارد).
وضر. [وَ ض ِ ] (ع ص ) ریمناک و چرکین . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): فلان وضر الاخلاق ؛ ای فی اخلاقه وضر. (از اقرب الموارد). || زعفران آلوده .(منتهی الارب ). آلوده شده به زعفران . (ناظم الاطباء).مؤنث آن وضرة است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).