کلمه جو
صفحه اصلی

وشیقه

فرهنگ فارسی

وشیق گوشت بدرازا بریده خشک کرده یا گوشت یک جوش قدید کرده جهت توشه

لغت نامه دهخدا

وشیقة. [ وَ ق َ ] (ع اِ) وشیق . گوشت به درازا بریده ٔ خشک کرده یا گوشت یک جوش قدیدکرده جهت توشه . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب )(آنندراج ). ج ، وشائق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). و در حدیث است : انه اتی بوشیقة یابسة من لحم صید فقال انی حرام ای مُحرم . (از منتهی الارب ).


( وشیقة ) وشیقة. [ وَ ق َ ] ( ع اِ ) وشیق. گوشت به درازا بریده خشک کرده یا گوشت یک جوش قدیدکرده جهت توشه. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب )( آنندراج ). ج ، وشائق. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). و در حدیث است : انه اتی بوشیقة یابسة من لحم صید فقال انی حرام ای مُحرم. ( از منتهی الارب ).


کلمات دیگر: