کلمه جو
صفحه اصلی

هلکه

لغت نامه دهخدا

( هلکة ) هلکة. [ هََ ل َ ک َ ] ( ع اِمص ) نیستی. ( از منتهی الارب ). هلاک. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) سال خشک بی آب. ج ، هلک ، هلکات. ( از منتهی الارب ). واحد هلک. ( از اقرب الموارد ).

هلکة. [ هَِ ک َ ] ( ع ص ) افتاده. ج ، هِلَک. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) نوع. ( اقرب الموارد ).

هلکة. [ هََ ل َ ک َ ] (ع اِمص ) نیستی . (از منتهی الارب ). هلاک . (از اقرب الموارد). || (اِ) سال خشک بی آب . ج ، هلک ، هلکات . (از منتهی الارب ). واحد هلک . (از اقرب الموارد).


هلکة. [ هَِ ک َ ] (ع ص ) افتاده . ج ، هِلَک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِ) نوع . (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: