کلمه جو
صفحه اصلی

وصاب

لغت نامه دهخدا

وصاب. [ وِ ] ( ع ص ،اِ ) ج ِ وَصِب. بیماران و رنجوران. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به وصب شود.

دانشنامه عمومی

وصاب (یمن). وصاب دهستان بزرگی از توابع استان استان صَنعاء در کشور یمن و در شبه جزیره عربستان واقع است. این دهستان در ناحیه تپه بلندی قرار دارد.
دکتر: شامی، یحیی ، (موسوعة المدن العربیة والاسلامیة) ، دار الفکر العربی، بیروت، چاپ سال ۱۹۹۳ میلادی به (عربی).
وصاب دارای ۲۵ خانوار و۱۱۰ نفر جمعیت است. شغل مردم روستا کشاورزی و دامداری است.


کلمات دیگر: