( مصدر ) هم عصر بودن هم زمان بودن .
معاصرت
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(مُ ص رَ ) [ ع . معاصرة ] (مص ل . ) هم عصر بودن .
لغت نامه دهخدا
معاصرت. [ م ُ ص َ/ ص ِ رَ ] ( از ع ، اِمص ) هم عصر بودن. معاصر بودن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به معاصرة شود.
معاصرة. [ م ُ ص َ رَ ] ( ع مص ) هم عصر بودن. ( از اقرب الموارد ).
معاصرة. [ م ُ ص َ رَ ] ( ع مص ) هم عصر بودن. ( از اقرب الموارد ).
معاصرت . [ م ُ ص َ/ ص ِ رَ ] (از ع ، اِمص ) هم عصر بودن . معاصر بودن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معاصرة شود.
فرهنگ عمید
با کسی هم عصر بودن، هم زمان بودن.
کلمات دیگر: