کلمه جو
صفحه اصلی

هم اشیانی

فرهنگ فارسی

( هم آشیانی ) ۱- هم خانه بودن هم منزل بودن . ۲- همسری برابری : کجاباهمای سربارگاهش تواندزدن لاف هم آشیانی . ( وحشی )

لغت نامه دهخدا

( هم آشیانی ) هم آشیانی. [ هََ ] ( حامص مرکب ) هم آشیان بودن : هر مرغی را که چینه تربیت او دهد با سیمرغ هم عنانی و با طاووس هم آشیانی نماید. ( سندبادنامه ).


کلمات دیگر: