( اسم ) جمع غول
اغوال
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
اغوال. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ غول ، دیو بیابانی که از راه فریبد و هرچه بناگاه فروگیرد و هلاک کند. هلاک. بلا. سختی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به غول شود.
- انیاب اغوال ؛ نیشهای غولان.
- || کنایه از خرافات. اوهام.
- افکار انیاب اغوالی ؛ اندیشه های نیش غولی. اندیشه خرافی. اوهام. ( از یادداشت مؤلف ).
- انیاب اغوال ؛ نیشهای غولان.
- || کنایه از خرافات. اوهام.
- افکار انیاب اغوالی ؛ اندیشه های نیش غولی. اندیشه خرافی. اوهام. ( از یادداشت مؤلف ).
فرهنگ عمید
= غول qul
غول qul#NAME?
کلمات دیگر: