کلمه جو
صفحه اصلی

وضاءه

لغت نامه دهخدا

( وضاءة ) وضاءة. [ وَ ءَ ] ( ع مص ) چیره شدن در مواضات ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد )، و مواضات ، با هم چیرگی جستن در پاکیزگی و خوبی است. ( منتهی الارب ). || خوب و پاکیزه روی گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). وضوء. ( اقرب الموارد ).

وضاءة. [ وَ ءَ ] ( ع اِمص ) خوبی. || پاکیزه رویی. ( منتهی الارب ).

وضاءة. [ وَ ءَ ] (ع اِمص ) خوبی . || پاکیزه رویی . (منتهی الارب ).


وضاءة. [ وَ ءَ ] (ع مص ) چیره شدن در مواضات (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)، و مواضات ، با هم چیرگی جستن در پاکیزگی و خوبی است . (منتهی الارب ). || خوب و پاکیزه روی گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). وضوء. (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: