کلمه جو
صفحه اصلی

با لکنت گفتن

مترادف و متضاد

hesitate (فعل)
مردد بودن، تامل کردن، درنگ کردن، پابپا کردن، با لکنت گفتن، بی میل بودن

falter (فعل)
لکنت زبان پیدا کردن، گیر کردن، با لکنت گفتن، با شبهه و تردید سخن گفتن، تزلزل یا لغزش پیدا کردن

stammer (فعل)
گیر کردن، با لکنت گفتن، لکنت پیدا کردن

hotter (فعل)
با لکنت گفتن


کلمات دیگر: