لکستان
ایل کولیوند چهارشنبه شانزدهم فروردین ۱۳۹۶ 10:24
ایل کولیوند ( کلیون، کلیوند، کریوند، قلیوند )
وجه تسمیه کولیوند
آنچه از نقل و قولهای شفاهی بر می آید، کولیوند تلفظهای مختلف در مناطق جغرافیایی مختلف پیدا کرده است.
له شک نیست که ایل بزرگ کولیوند مردمی وطن دوست ، زحمتکش ، دل پاک و دلسوز و بسیار Ĥ در این مس
عاطفی می باشند. این ایل یکی از ایلات تاریخی است که در زمان هخامنشی شخخص قلی یا کلی به مفهوم
عنوانی بوده است که تمام ( کلیه ) وندهای آن روزگار که درقالب استانهای لک و لر و کرد نشین فعلی در زیر
فرمان نظامی شخصی به نام قلی یا کلی بوده اند. برخی ایشان را رئیس گارد شاهنشاهی و سپاه جرار کورش
کبیر و داریوش اول می دانند.
روایات سینه به سینه دوم این است که شخص قلی نوه ی سلسال بوده است که در صدر اسلام در حواشی کوه
الوند همدان به دنیا آمده است و چون جزو بزرگان از قبایل ساسانی بوده است قلی یا کلی با پسوند الون ( الوند )
ترکیب شده است و بعدها معروف شده به کلی یا قلی الوند یعنی اهل الوند بوده است و در اثر گذشت زمان در
حوزه غرب کشور به کولی ون یا قلی ون مشهور شده که با تلفظ فارسی کلیوند و قلیوند مطرح شده است. طبق
قول دوم سلسال که از سرکردگان سپاه ساسانی بوده و قلعه سلسال درشمال هنوز معروف است، در جنگ نهاوند
و یا در گیری با اعراب به دستور عمر خلیفه وقت، اعدام می شود. ایشان چون زردشتی و وفادار به یزدگرد سوم
بوده است، به دین جدید یعنی اسلام در نیامده و اعدام ( کشته ) می شود ولی پسرش سل سل و به زبان محلی
سله ( شاید سلیمان ) به دین اسلام مشرف می شود و بر مبنای سخن معمرین، دارای چهار یا پنج پسر می شود:
1 حسن
2 غیاث ( قیاس )
3 قلی ( کلی )
4 یوسف
5 ترکاش: اگر ترکاش را پسر یوسف به حساب نیاوریم، نفر پنجم از پسرا ن سلسل ( سله ) را باید ترکاش گفت.
برخی از نقاط جعرافیایی به نام اشخاص بزرگ نامگذاری می شوند. ا گر به لغت ایرلند توجه گردد، معنیش این
است که این لغت دو بخشی که از "ایر" و "لند" تشکیل شده است، به مفهوم سرزمین ایرها ( آریایی ها ) معنا
میشود لذا منطقه سلسل یا سله سله دقیقا" جایگاه و مکان فرزندان سل سل را نشان میدهد.
وابستگی ایل کولیوند با سایر ایلات
ایل کولیوند وابسته به کلان ایل سلسله است. سلسله در زمانی که کثرت جمعیت پیدا کرد و تبدیل به ایل شد،
این ایل پنج طایفه عمده داشت:
1 طایفه حسنوند
که برادر بزرگ به حساب می آمد چه از لحاظ سنی و چه از لحاظ قدرت سیاسی، و آل حسنویه اولین گام قدرت
نمایی ایل نو ظهور سلسله است.
2 طایفه کولیوند
که در سرزمین خاوه زمانیکه طوایف پنج گانه از الشتر تا خاوه را در بر گرفته اند، به احتمال قوی بابا طاهر پای
گرین نشین و مناطق برخوردار و فلکین نشین خاوه، را باید از طایفه کولیوند آن روزگار و ایل سلسله دانست. در
سالهای اخیر که طوایف خاوی در حال تخت قاپو و یکجا نشین شدن بودند، سنگ قبری در شمال سکونتگاه
برخوردار، فلکین و موسیوند نشین خاوه بدست آمد که تاریخ قبر را سال 704 ه. ق از طایفه سلسله نامیده بود.
[۱]
برخلاف بعضی ها که سلسله را مکان صرف میدانند، در اینجا مفهوم شخص و نام طایفه ذکر شده است. در
حقیقت آن زمان معنای ایل به شکل معاصر مطرح نبوده و گرنه همان زمان، سلسله ایل بوده و در نقاط مختلفی
از فلات ایران و حتی کشورهای سوریه، ترکیه و عراق امروزی افرادی از این ایل بنا به دلایل نظامی، سیاسی و
اجتماعی پخش و پراکنده بوده اند ولی استوانه ایل در منطقه خاوه و الشتر بوده و جایگاه دامداری آن ها از
نهاوند و سیمره گرفته تا همدان و کرمانشاه در تردد و ییلاق و قشلاق بوده اند.
3 طایفه غیاثوند ( قیاسوند )
این طایفه در ابتدا در الشتر، نهاوند و سیمره ( دره شهر ) سکونت داشت و مثل روال سایر طوایف ییلاق و قشلاق
نموده و در کار نظامی و سپاهیگری مشغول بودند، اما به دلیل یکسری اختلافات با سه یا چهار طایفه برادرش
یعنی حسنوند، کولیوند، یوسفوند و ترکاشوند، قیاسوند و ترکاشوند به مناطقی مانند نهاوند، ایلام، شیروان
چرداول، سیمره، موسیان، پشتکوه، حتی همدان، نقاطی از کردستان و کرمانشاه پراکنده می شوند. البته
پراکندگی های چهارصد سال اخیر بیشتر سیاسی و نظامی بوده است. یکبار بعد از مرگ شاهوردی خان و یکبار
که رهبر خود طیخان ( طیخون ) را که در قلعه طیغن روستای جهاد آباد دره شهر، مجبور به مهاجرت به شیراز و
[ قزوین و منجیل و . . . می شوند. نکته جالبی که نگارنده، در دهه شصت شمسی از فردی از طایفه قیاسوند [ ۲
شنیده است، احتمال ساسانی بودن ایل سلسله را تقویت می نماید. آن شخص اظهار داشت: ما قیاسوندها از نسل
اردشیر بابکان هستیم. این سخن نیاز به کنکاش و تحقیقی علمی دارد.
4 طایفه یوسفوند
این طایفه از نسل یوسفبن سلسل ( سله ) یا سلیمان می باشند. این طایفه هم پراکندگی زیادی داشته است در
سنجابی، ماهیدشت، پشته سیکان و جای کنونی سادات رود بندی و سید ابراهیمی ( سوراهمی ) ، نقاطی از
رومشگان، پران پرویز، نهاوند، کرمانشاه و همدان زندگی ایلیاتی داشته اند. البته خاستگاه اصلی آنها الشتر بوده
است.
طایفه یوسفوند که الان تبدیل به ایل شده است، گذشته از سیمره ( دره شهر ) ، در منطقه ماهیدشت، چمچمال
کرمانشاه و در رومشگان وجود دارند.
تیره های طایفه یوسفوندعبارتند از:
1 دکاموند
2 ویسی
3 ترکاشوند ( البته ترکاشوند الان طایفه است )
4 گاو کوش
5 حقندر
6 حسین جان
7 چهارتخمه هنی ( هندی )
8 عالم ها
9 خوانین یوسفوند ( اکبری ها، صالحی ها، حیدری ها و . . . )
4 جانجان
در ادامه به شرح طوایف ایل کولیوند پرداخته می شود:
طوایف ایل کولیوند
طوایف ایل کولیوند به شرح ذیل می باشند:
1 طایفه فرخشه ( فرخشاه ) ، که این طایفه دارای تیره های:
الف ) خیرکه ( خیرالله )
ب ) شولا ( شکرالله )
ج ) هاویل ( هابیل )
د ) طالو ( طالب )
ه ) بیرو ( بیرون یا بیران )
و ) کر کر
این شش تیره در الشتر، سیمره، ایلام، حواشی رومشگان و کوهدشت بطور منسجم و پراکنده زندگی می کنند.
برخی از فرخشه ها هم در دورود، بختیاری و نقاطی از استان فارس و خوزستان زندگی می کنند که اطلاع
دقیقی هنوز بطور مدون بدست نگارنده نرسیده است.
این تیره ها از دودمان هایی تشکیل شده اند، که برای نمونه به برخی از دودمانهای تیره هابیل اشاره می شود:
1 ططره
2 دوله شه ( دولتشاه )
3 میسی ( موسی )
4 میتاو ( مهتاب )
و . . .
2 طایفه کرمشه ( کرمشاه ) ، که این طایفه دارای تیره های زیر می باشد:
الف ) تیره اولا ( اولاد )
ب ) تیره لطیف
ج ) تیره نقره
د ) تیره مسگر
ه ) تیره جافر
و ) دودمان یا تیره ماریف ( معاریف )
ز ) تیره حمه ( حمد یا احمد )
ل ) تیره مییی ( مهدی )
ک ) احتمالاً تیره محمد
ن ) تیره های وابسته ( کله مرد و . . . )
3 طایفه اصلانشه ( اصلانشاه ) ، که این طایفه که به طایفه خوانین شهرت دارد و معمولاً در روستاهای بتکی،
کهریز و اصلانشاه الشتر سکونت دارند. تعدادی از آنها در الشتر، خرم آباد و دره شهر زندگی می کنند و تیره های
آنها عبارتند از:
الف ) تیره مرشدوند
ب ) تیره چنگیزی
ج ) تیره اسدالهی
د ) تیره فرج اللهی
م ) تیره نورمحمدی
و . . .
4 طایفه ایروشه ( ایرانشه یا ایرانشاه ) ، که این طایفه در منطقه خاوه، درود، الیگودرز، بروجرد، دره شهر، گلپایگان
اصفهان و . . . ، زندگی می نمایند. نگارنده تیره های آن را نمیداند.
5 طایفه بمارشه ( بماشه یا بمانشه ) ، که این طایفه در الشتر، ماهیدشت کرمانشاه، چمچمال، قره تپه کرمانشاه ،
سیمره ( دره شهر ) ، کوهدشت هلیلان، زردلان و . . . زندگی می نمایند. تیره های آن عبارتند از:
الف ) احمدوند ( پیر احمدوند )
ب ) جواد وند ها
ج ) هواس ها
د ) هواسعلی ها
و . . .
6 عبدالشه ( عبدالشاه یا اولیشه ) ، که تیره های عبدالشاه در روستاهای شاهپور آباد، محمد علی آباد، چم تکله،
بسطام و میاندار در الشتر و عده ای در بین سلگی های نهاوند و جمعی هم در روستاهای غلام آباد، گل زرد،
سرپل سیکان و بهشت آباد دره شهر و تعدادی نیز در وچ کبود و چشمه کبود آبدانان زندگی می نمایند.
تیره های عبدالشه عبارتند از:
الف ) کاو ( کاوه خان )
ب ) کیخاله ( کیقبادخان )
و . . .
7 طایفه قلائی، که از روستای سراب شیخالی ( شیخعلی ) و بخش فیروز به طرف جنوب غربی که حرکت کنی
به روستاهای زشت و قلائی می رسید. این روستاها همه کولیوند هستند و قبلاً زیر نظر خوانین کولیوند اداره می
شده اند. نگارنده از تیره های آنها اطلاع درستی ندارد ولی قدر مسلم آن است که کولیوندهای قلائی، لری و
کولیوندهای زشت، لکی تکلم می نمایند.
8 طایفه فلکین ( فلک الدین ) ، که این طایفه جایگاه اصلی اش مانند طوایف کرمعلی و ایرانشه در خاوه میباشد،
اما این سه طایفه در سیمره، رومشگان، ازنا و الیگودرز هم دارای ردپا می باشند. طایفه فلکین مردمی با غیرت و
قدرتمند هستند. آنها اگر بر سر مساله ای با فرد یا گروهی لج و ستیزه نمایند، شبیه دو برادر دیگرش یعنی
ایرانشه و کرمعلی، سرسخت و شجاع می باشند. تیره های فلکین ( فلک الدین ) عبارتند از:
1 برخوردار
2 موسیوند
و . . .
9 طایفه کرمعلی، که این طایفه در شجاعت، درایت، هنرهای دستی و مهمان نوازی مشهورند. افرادی متعصب و
شایسته تا آنجا که برخی می گویند: قلی یا کلی پدر جدش به فرزندش گفته: اگر من اولاد دارم همین است. به
خاطر رشادت و بهادری ای که در این پسر بوده است، الان نسل آن ها در سیمره، کرمعلی های اولاد و در خاوه
به کرمعلی معروفند.
این طایفه از قدیم جزو کولیوند و از مهمترین تیره ها هستند و برخی آنها را بالاوند میدانند. ( الله اعلم ) . اگر
کرمعلی را برادر کولیوند حساب کنیم احتمال اینکه جزو طوایف بالوی باشند، هست که پسرعموی کولیوندهای
ساسانی خواهند بود. در مورد کرمعلی ها نیاز به تحقیق بیشتر هست و در خاوه کرمعلی ها خود را کولیوند می
دانند. قول سوم به عقل نزدیکتر است. احتمالاً یک تیره از بالاوندها به صورت تیره وابسته در بین کرمعلی ها
امکان دارد، چون طایفه کرمعلی خیلی بزرگتر از آن است که با ده نسل کلا" بالاوند باشند. همانطور که
کولیوندهای سیمره و الشتر یکسری اقلیتها از طوایف دیگر در بینشان زندگی کرده اند و به زبان و سبک زندگی
انها مبادرت ورزیده اند. برخی لر هستند و در بین کولیوندها که آمده اند کاملا" لکی می گویند مثل امیرها و
شوهانها و . . . . کرمعلی ها دو شاخه عمده هستند که در خاوه، طرهان و سیمره پراکنده اند.
۱۰ طایفه ایرانشه، که این طایفه خاستگاهش سرزمین خاوه در شمال شرقی شهرستان نور آباد ) دلفان ) می
باشد. این طایفه نیز به دلایل اجتماعی و سیاسی پراکندگی دارد و عده ای از آنها در ازنا، الیگودرز، دورود و
نهاوند زندگی می کنند.
کولیوندهای ساکن سیمره
کولیوندهای ساکن سیمره شامل تیره های زیر می باشند:
کولیوندها در روستاهای عباس آباد، وحدت آباد ( کن شاپری ) ، قلعه تسمه، اسلام آباد سفلی ( سرپل سیکان ) ،
چغاپوکه، اسلام آباد علیا ( شاه نشین ) ، گل زرد، برخی از روستاهای جلگه چمکلان ( غلام آباد، دلفان آباد و جعفر
آباد ) ، هواسعلی، مهدی آباد، فرهاد آباد و هومان، کولیوندها پراکنده اند.
تیره های معروف کولیوندهای سیمره
1 تیره های هابیل، حسن گایار و جافر در شیخ مکان
2 تیره های بمانشه و عبدالشه در غلام آباد، گل زرد، هواسعلی و عباس آباد
3 تیره نورمحمدی در دلفان آباد
4 تیره های طایفه کرمشه در روستاهای اسلام آباد سفلی ( سرپل سیکان ) ، فرهاد آباد، هاشم آباد و اسد آباد
5 تیره های تاریبخش، مهدی و همکه و وابستگانشان از جمله کارخانه ها و امیرها در روستاهای قلعه تسمه،
وحدت آباد، جعفر آباد و وزیر آباد پراکنده اند.
برخی از شاعران کولیوند
1 ملا نورمحمد خان کولیوند
2 ملا بهرام کولیوند
3 ملا منوچهر کولی
4 خدا دوست کولیوند
5 ملا محمد حسن کولیوند
6 کیانوش نور محمدی
7 مریم کولیوند ( از طایفه کرمشه )
8 عباس و برادرش سلیمان کارخانه ای ساکن غلام آباد چمکلان
9 ملا حاجعلی کله مرد ساکن چغاپوکه
10 ده ها شاعر ارزشمند کولیوند در الشتر، دره شهر و سایر نقاط استانهای کرمانشاه، لرستان، همدان و
ایلام .
11 آقا رضا کولیوند تیره عبدالشه ساکن الشتر و سیمره
12 کربلایی آواخت عبدالشه ساکن سیمره و الشتر
برخی از کدخدایان نامدار کولیوند
1 کدخدا بهرام بساطی
2 کدخدا عرب بگ هاواس پدر کدخدا بهرام بساطی
3 کد خدا شریف بساطی ؛ ایشان و پدر و پدر بزرگش از کدخدایان انقلابس و عدالتخواه و شجاع سیمره بودند
که جزو ایل کولیوند ، طایفه بمانشه ، و تیره احمد وند می باشند
4 کدخدا نامدار و پسرش کدخدا مرادعلی احمدی ؛ هردو از رجال ارزشمند و شجاع کولیوندهای سیمره
میباشند و جزو تیره مهدی می باشند
5 کدخدا عبدالعلی اولاد از طایفه کرمعلی تیره اولاد مردی متدین و پاک سخن و شجاع که تمام اولادها را بانام
این کدخدای بزرگ شناخته شده و معتبر بودند . ایشان و کد خدا علی مقصودی و کدخدا نقدعلی پایروند و
کدخدا بانوی سیاه سیاه و کدخدا علی احمد خدایاری در رفع مشکلات جامعه همیاری داشتند.
6 کدخدا علی بگ طاریبخش که از کد خدایان نترس و قاطع بودند . همواره صله ی ارحام به جا می اورد نوه
اش عزیزاله لطفی درراه اسلام و انقلاب اسلامی و امام خمینی بزرگ ، شهید شد و پسرش حاج حجت هم از
نیکان روز گار است .
ثیر گذار در سیمره بوده اند. Ĥ 7 کدخدا جمعه و پسرش کدخدا اله نور اله نوری است که انها هم از اشخاص ت
8 کدخدا هادی مهدوی ؛ وی داماد کدخدا بهرام ( بهره ) بساطی بود فردی انقلابی و نترس بود در مقابل
مهاجمانی که میخواستند ملک خالصه را جزو املاک خود بدانند ایستادگی کرد با اینکه با مرگی شهید گونه از
ثیر گدار Ĥ دنیا رفت ولی ثابت قدم در طریق در ست را فراموش نکرد . حاج رضا مهدوی برادرزاده اش نیز از افراد ت
در سیمره و رومشگان بود و به رفع مشکلات مردم مبادرت می ورزید . ایشان شخصی مردمدار ، خوش اخلاق و
قابل احترام بود. پسرش سردارمحمد رضا مهدوی در راه انقلاب اسلامی و امام خمینی ( ره ) و دفاع از سرزمین
ایران به شهادت رسید.
9 کدخدا شیخ حسن کو لیوند ؛ ایشان هم فردی ظلم ستیز و شجاع بودند.
۱۰ کدخدا های کولیوند در منطقه خاوه و الشتر که تحقیقی جداگانه را طلب مینماید.
ایل کولیوند، ایلی وطن دوست بوده است که همواره در راه استقلال و سربلندی کشور افرادش در امور نظامی و
فعالیتهای کشاورزی و دامداری و علم و ادب نهایت کوشش را از خود به منصه ی ظهور گذاشته اند. این سخنان
مقدمه ای مختصر در معرفی ایل کو لیوند بود که انشاالله در آینده به طور گسترده این ایل معرفی خواهد شد.
نام بردن اشخاص بزرگ کولیوند دشوار است، پرداختن به این موضوع کار دشواری است، زیرا اولا" ایل کولیوند
پراکنده است از عراق تا استانهای کردستان، تهران، مرکزی، خوزستان، البرز، همدان، لرستان، کرمانشاه، ایلام و
کهکیلویه و بختیاری، ردپای ایل کولیوند وجود دارد. ثانیا" نگارنده برجایگاه سکونت همه ی آنها و شناخت کافی
از آنان اشراف کامل ندارد، بنابراین برخی از افراد مهم این ایل در الشتر و سیمره را در سیصد سال اخیر، می
توان نام برد:
1 کدخدا حاجی حاتم بابایی
2 کدخدا حاج حیدر بابایی
3 کدخدا مهرعلی خان فرخشاهی
4 کدخدا حاج ابراهیم فرخشاهی
5 سردار کیقباد خان عبدالشاهی ( اولیشه )
6 کدخدا آقا رضا کولیوند از دودمان پیرزاد عبدالشه
7 کدخدا نبی عبدالشه
8کدخدا سیف الله عبدالشه
9 کدخدا محمدعلی ابن مقصیالی شوهان
10 حاج کریم خان عبدالشه اهل محمد علی اباد
11 مهراب هابیلی
12 غلامحسین هابیلی
13 حاج رستم خان محمدی
14 حاجی حاتم بگ خنجری
15 حاج محمد خنجری
16 حسن خان چنگیزی
17 چنگیز خان کولیوند
18 نقی کولیوند اهل بتکی
19 بزرگان فرج اللهی
20 بزرگان اسداللهی
21 بزرگان نورمحمدی
22 بزرگان بمانشه
24 بزرگان تملیه
25 حاج صید محمد کولیوند کهریزی
26 بزرگان برخوردار و کرمعلی و فلک الدین و موسیوند
27 بزرگان اصلانشه
28 بزرگان حسناعلی
29 بزرگان خسروبیگی
30 بزرگان قلائی و زشت
31 بزرگان سایر تیره های کولیوند
برخی از بزرگان و ملاهای ایل کولیوند
کولیوند بزرگان و ملا های بسیاری داشته اند. یکی از مهمترین آنها ملا منوچهر کولیوند است که درباره آن
مطالبی مختصر نوشته میشود. استاد دانا و ملای نامدار کولیوند جناب ملا منوچهر خان کولیوند بنابر سایت
ویکی پدیا تاریخ تولد وی را سال 1229 ه. ق نوشته اند. ایشان زمانی متولد شده است که ایلات سلسله خصوصا"
ایل کولیوند و وابستگان آنها در بین الشتر و سیمره، در حال ییلاق و قشلاق بوده است.
و قسمتی از پشتکوه راحتی تا جنوب چنگوله و " ( Varyoun Malah ) این ایل سیمره و قسمتی از "وریون مله
بیشه دراز و داخل خاک عراق کنونی به دامداری و رمه گردانی مشغول بودند. این ایل مردان فعالی داشته که در
ییلاق ( الشتر ) و گرمسیر ( دره شهر و پشتکوه ) کشاورزی می کردند و همواره سفره ی مهمان نوازیشان به پا بود.
در جنگهای احتمالی نیز همبستگی ایلی خوب و مناسبی داشتند. ملامنوچهر در منطقه سیمره بدنیا آمده است
و بعد از 102 سال قمری در سال 1331 ه. ق در سپید کوه خرم آباد زمان برگشت از زیارت عتبات عالیات فرمان
حق را لبیک می گوید و اقوام جنازه ی این پیر طریقت و درویش مرتضی علی ( ع ) را به الشتر آورده و در
قبرستان پیرجد بتکی در ضلع شرقی آن قبرستان، بدن نازنینش به خاک سپرده می شود. این عارف و شاعر پر
آوازه در زندگی، ساده زیست بود و در محفل بزرگان که می نشست کلامی گیرا و سخنانی مجلس آرا داشت که
در هر منزل یا خانه ای که دعوت میشد، ضمن وعظ، نصیحت و گفتن سرگذشت ها و پندهای آموزنده، زن، مرد
و جوان آن روزگار در پای صحبت وی می نشستند. یک نمونه آن کدخدا و بزرگ طایفه رماوند بوده که در یکی
از مواردی که ایشان را دعوت می کنند، مردم آن قریه یا آبادی که در محفل و محضر پیر دانا یعنی ملا منوچهر
نشسته اند که پاسی از شب گذشته است و صحبت ها ادامه دارد. میزبان هر لحظه می گوید: مردم ملا را اذیت
نکنید، وقت خواب است. از قضا آن کدخدا یا بزرگ رماوند دو زن به نام های شاپاره ( شاه پرور ) و ماپاره ( ماه
پرور ) داشته است که ملا منوچهر بیتی یا دوبیتی بر او می بندد و به شکلی به او می فهماند که خودش به خاطر
جمع شدن با همسرانش می گوید ملا خوابش می آید. استاد لک به او می گوید:
فلان ( نام کدخدا ) شاپه دمی که، ماپه دمی که . . . .
که باقی دوبیتی را در خاطر ندارم ( یعنی: ای کدخدا [بگذار سوالات مردم را پاسخ دهم] وگرنه صحبت و دیدار
شما با شاه پرور و ماه پرور، دم و لحظه ای بیش نیست . . . این وقتهایی که دور هم هستیم و آبادی جمعند را
غنیمت بدانیم که اکثراً به شب نشینی به منزلت آمده اند. لازم به ذکر است آن زمان مهمان خدا عزیز کرده به
منزل هر کسی که می آمد، گویی مهمان همه بود و بعد از شام همه از زن تا مرد آبادی به دیدارش می رفتند.
ملا منوچهر شاعر خوش قریحه با دلی پاک و بصیرتی کم نظیر بود. وقتی در خرابه های دره شهر گشت و گذار
نموده، بسان خاقانی که خود از اعقاب ساسانیان بود وی نیز که از طایفه اصلانشاه و تیره نورمحمدی بود و
وابسته به ساسانیان هستند، دریای دلش به خروش آمده و از آتشفشان وی، اشعاری نغز و زیبا در وصف این
خرابه ها با عمق جان و احساس لطیف سرودند که یکی از شاهکارهای کلامی وی به حساب می آید و صد البته
قصیده مدح حضرت علی ( ع ) ایشان شاهکار دیگر ایشان است.
ملا منوچهر کولیوند شاعری شیعه دوازده امامی است. اگر در عرفان خاکسار و با دراویش عجم یارسان همنوایی
داشته است، بدلیل همجواری و استفاده از نکات عرفانی آنهاست و گرنه استاد لک، عقیده اش با اهل بیت
عصمت ( ع ) همنواست. وی واقعا" با دنیا طلبی میانه ای نداشت و همواره دنیا را پست و دنی می دانست. در یک
بیت منسوب به ایشان فرموده است:
شفیع دنیه دون؛ شفیع دنیه دون
دلگیر نو ژه داخ دون دنیه دون
و الشتری ها اینطور تلفظ می کنند:
شفیم دنیه دون شفیم دنیه دون
دلگیر نو ژه داخ دون دنیه دون
یعنی: ای شفیع ( نام شخص ) ! دنیا پست و رذل است
از این دنیای پست و دنی دلگیر نشو و غم به دلت راه مده
ملا منوچهر دیوانش در یک غارت از دست می رود و حاصل تلاش ادبی استاد لک به تاراج می رود و فقط
گوشهی کمی از اشعار ایشان که در سینه مردمان بوده است آن هم به طور ناقص گرد آوری شده است. زمانی
طفل و نوجوان بودم اهل خرد بدره و دره شهر و افراد مسن اشعار زیادی از وی را در بر و سینه داشتند و صد
افسوس که من خیال می کردم اینها حتماً در جایی نوشته شده اند و عقلم نمی رسید که آنها را بنویسم. ای
کاش جوانان اهل خرد سلسله و خصوصا" کولیوندها با افراد پیر تماس بگیرند، شاید از اشعار استاد لک قطعاتی
بدست آید و ای کاش شعر شناسان دیوان ملاحقعلی سیاه پوش را با دقت بررسی کنند و شاید انگشت شماری از
اشعار ملا منوچهر در آنها یافت شود. به نظر نگارنده خوانین کولیوند و اعقاب آنها تمام میراث فرهنگی خود را وا
کاوی کنند، شاید اشعاری از استاد لک در خورجین و هزار پیشه آنها باشد که به طور مثال میتوان از آن جمله
به اشعار نورمحمدخان کولیوند اشاره کرد.
در هر صورت ملا منوچهر وصف حال اواخر عمرش یا اینکه برای دیگران شعر پند آمیزی سروده است که یک
بیت آن را قبلا" از بچه های الشتر شنیده ام.
روزگاری جمع کردم مال بی پایان بسی
هایمم محتاج قرصی نان جو در خور دکا
گر بیارم رخش رستم زیر پا
چونکه بختم برگشته هی خردکا
یعنی:
روزگاری در اثر تلاش مال بسیاری بدست آوردم
الان محتاج یک قرص نان بخور و نمیر هستم
وی در بیت دوم جبری فکر می کند:
اگر در سواری رخش رستم را زیرانم قرار دهم
وقتی من سوارش شوم مانند خر لنگ می شود. [دکا: لنگ و کم]
استاد لک در سال 1331 ه. ق، بعد از یک قرن زندگی چشم از جهان فرو می بندد.
کولیوندها الان فراتر از یک ایلند. مطالعه درباره آنها فعالیتی تیمی در ابعاد تاریخی، اجتماعی، ادبی، فرهنگی و . . .
را طلب می نماید. امید است آیندگان آنرا انجام دهند و کولیوندها را باید به عنوان ایلی فرهنگی در یادها زنده
نگاه داشت تا اهمیت فعالیت آنها کم رنگ نشود.
ایل کولیوند مظهر تلاشگری
اگر با نگاه علمی به زندگی مردم ایل کولیوند، توجه کنیم، این ایل یکی از پر تلاش ترین ایلات غرب کشور
میباشد.
مرحوم کدخداحاج رضا مهدوی، درباره تلاشگری ایل کولیوند به نگارنده گفت: "خواهرزاده؛ ما کولیوندها مثل
برخی ها اهل گزافه گویی، تعریف کردن از خود، مبالغه گویی و دروغ سرهم کردن نیستیم. بلکه ما افرادی
زحمتکش بوده و هستیم و در سایه ی همین کار، تلاش و بدست آوردن مال حلال همیشه از لحاظ مالی
وضعیت بدی نداریم و امکانات زندگی در دست و بال ما هست. "
در تایید کلام ایشان باید اضافه کنم، کولیوندها مردمی مذهبی و خیلی از آنها به کسب علوم دینی می پرداخته
اند. از طرفی افراد باسواد و ملایان ارزشمند و شناخته شده ای داشته و دارند که مظهر دانایی و علم و ادب بوده
اند. در بین عشایر، کولیوندها پیامبران سخن، شعر و رک گویی هستند. این ادیبان خوش کلام چنان شیرین
سخن هستند، که انسان دلش می خواهد با آنها دارای حشر و نشر باشد. درهرصورت الان کولیوندها در هر شهر
و روستایی که سکونت دارند، مظهر کار آفرینی و وفور نعمت هستند.
ایل کولیوند نماد فرهنگ
ایل کولیوند چشم و چراغ فرهنگی در استانهای لرستان، همدان، ایلام، کرمانشاه، کردستان، مردم لک تبار ایران
و سایر کشورها ی همجوار و کلا" غرب فلات ایران هستند. دانایان و اهل قلم و بیان این ایل برخی از آنها
شناخته شده هستند و برخی هم بطور گمنام و به نام طوایف دیگر، دارای هنر شعر و ادب و فعالیتهای فرهنگی
و حتی در زمینه های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی زبانزد مردم اهل کمال هستند. به طور مثال اشعار خوانین
کولیوند مانند نورمحمد خان و خدادوست کولیوند، خصوصا" شعر ملامنوچهر خان کولیوند، در وصف حضرت
علی ( ع ) ، شاهکاری عرفانی است تا آنجا که مناجات نامه آن پیر لک ساکن و مهاجر در بین دو حوزه سیمره
( قشلاق ایل کولیوند ) و حوزه الشتر ( ییلاق ایل کولیوند ) در مدح حضرت علی ( ع ) در نجف اشرف موجب شد که
محبت حضرت علی ( ع ) شامل حالش شود و فرزند خردسال گم شده اش، را به وی باز می گرداند. از طرفی این
قصیده و مدیحه پر سوز و گداز با دل شکسته، یکی از کرامتها و تقربهای استاد لک و عرفان علوی ایشان است
که اهل شعر و ادب بایستی به تفسیر و توضیح آن بپردازند. ملایان کولیوند سالها بدون هیچ چشم داشتی سنگ
مزار طوایف مختلف و دامدار سیمره و الشتر، خصوصا" یوسفوند ها و حسنوند ها و تیره های وابسته به آنها را
حکاکی میکردند. به زعم اهل خرد و ادب، ملایان کولیوند الحق والانصاف، پیامبران سخن و دارای خط خوش،
بیان شیوا و گیرا در بین قبایل بودند. کولیوندها دارای هوش سرشار و زیرکی تمام بودند. همچنین آنها مردمانی
زحمتکش و نان بده و فامیل دوست هستند. آنان مانند طوایف اصیل ایرانی، با اقوام و خویشان و مردم رهگذر و
افراد مهمان، نهایت نیکو رفتاری را دارند. آنها بسیار عاطفی، مهربان و مهمان نواز هستند. در سایه تلاشی که
دارند در الشتر ضرب المثلی هست که بسیار مشهور و زبانزد مردم منطقه است و آن ضرب المثل عبارتست از:
"مرد از حسنوند، زن از یوسفوند و نان از کولیوند"
این ضرب المثل حکایت از تلاشگری و ثروتمندی و نان دهی کولیوند دارد و در سیمره، خان معاصر از بالاگریوه
می گوید: من سیمره را اینطور ارزیابی می کنم: "مرد از تاریبخش، زن از کرمشه و گاو از یارکه"
مفهوم این سخن آنست که، تاریبخش که جزو تیره شکرالله ( شولا ) ، طایفه فرخشه است، آنها مردانگی و
شجاعتشان زیاد است و زنان کرمشه هم بسیار لایق و در زمان درگیری های ایلیاتی، بسیار شجاع و جنگجو
بوده اند که دو دسته فوق هر دو جزو ایل کولیوند هستند و یارکه های دلفان نیز گاو جفت کشاورزی را خوب
حمایت می کنند و گاوهای پر قدرت و کارآمد را تربیت می نمایند. پرورش آن گاوهای نر برای شخم زدن و
کارهای کشاورزی در آن روزگار دارای ارزش فراوان بوده است. کولیوندهای زحمتکش، مردمی کارآفرین و
تلاشگر هستند و به همین خاطر در سیمره یا دره شهر، کولیوندها از سایر طوایف ثروتمندتر می باشند و آنطور
که شوهانهای کولیوند نقل کرده اند، در امر سپاهیگری، نظامی وحتی در کار قضاوت، مردمی عادل و نترس
هستند. برای نمونه، قاضی شجاعی که محاکمه و حکم اعدام صدام حسین را امضاء کردند، فردی از تبار ایل
کولیوند بوده است و چون اصالتا" از کولیوندهای شوهان بوده و لک پشتکوهی معروف به فیلی است. به همین
خاطر قاضی کاوژری افتخاری برای بشریت است که بدون ترس، دیکتاتوری متجاوز و خطرناک را به تیغ عدالت
می سپارد. این وجیزه گوشه ای کوچک از اوصاف ایل بزرگ کولیوند می باشد
نویسنده ومحقق: احمد لطفی مدرس دانشگاه پیام نور بدره
دانلود فایل پی دی اف تحقیقات استاد احمد لطفی پیرامون خاندان نور محمدخان کولیوند
اثر احمد لطفی استاد دانشگاه🔻🔻
پی نوشت:
۱] سنگ قبر پیدا شده در خاوه به نام ارخوان بن دوستعلی سهل سهل ماه صفر سال ۷۰۱ ه. ق ]
۲] مصاحبه با جناب آقای علی آقا محمدیان از طایفه قیاسوند ساکن دهستان ارمو شهرستان دره شهر ]
برچسب ها: ایل کولیوند, وجه تسمیه کولیوند
نوشته شده توسط سامان سیفی | لینک ثابت | 6 نظر
درباره وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پروفایل مدیر وبلاگ
پست الکترونیک
آرشیو مطالب
عناوین مطالب وبلاگ
آرشیو مطالب
تیر ۱۳۹۷
فروردین ۱۳۹۷
اسفند ۱۳۹۶
بهمن ۱۳۹۶
دی ۱۳۹۶
شهریور ۱۳۹۶
آرشیو
آرشیو موضوعی
عکس پوشش دختران وزنان لکستان
سراو سی پله
روستاهای هلیلان
تاریخچه باستانی هلیلان
آموزش لکی قسمت 1
زندیه
لک چیست؟ لکستان کجاست؟
ایل زردلان /دهستان زردلان
دیاکو ومادها
تاریخ هلیلان
ریشه لکها
لک زبان فراموش شده
رباعیات بابا طاهر شاعر لک
تمدن مفرغ لکستان
ماندانا ملکه ماد
قوم کاسی اجداد لکها
سرزمین پهله یا پهلو کجاست؟
تقویم لکی
سان روسم
نقش ناشناخته ی میرملاس
پیروز نهاوندی لک
سرخدم لکی وقوم ال پی
معرفی آثار تاریخی دره شهر
شهر سیمره
شهر توحید
آهنگ های لکی
مشاهیر و بزرگان لکستان
غار کلماکره کوهدشت لکستان
رقص دختران لک
هلیلان
یار محمد خان ( کرمانشاهی ) زردلانی
استان لکستان
مشهورترین ابیات چهل سرود
فلسفه مور و هوره
پیوندها
زردلان
فر شه لکستان
تمدن لکستان
مطالب قدیمی تر
Powered By BLOGFA. COM