کلمه جو
صفحه اصلی

سنگر


مترادف سنگر : پناهگاه، جان پناه، موضع مبارزه

فارسی به انگلیسی

rifle-pit


bulwark, dugout, fortification, redoubt, rifle-pit

bulwark, dugout, fortification, redoubt


فارسی به عربی

حاجز , حصن , ستارة , قلعة , معقل

مترادف و متضاد

پناهگاه


موضع مبارزه


fortress (اسم)
دژ، سنگر، قلعه نظامی، استحکامات نظامی، سنگر سنگی

fort (اسم)
دژ، قلعه، حصار، برج و بارو، سنگر، دژ یا قلعه کوچک

stronghold (اسم)
دژ، پناه گاه، سنگر، قلعه نظامی، محل امن

citadel (اسم)
دژ، ارک، سنگر، قلعه نظامی

earthwork (اسم)
سنگر و استحکامات، سنگر، پشته خاک، خاک ریزی

trench (اسم)
خندق، حفره، گودال، چال، سنگر، جان پناه، استحکامات خندقی، شیار طولانی

entrenchment (اسم)
خندق، سنگر بندی، سنگر

foxhole (اسم)
سنگر، سوراخ روباه، سنگر بزانو

rifle pit (اسم)
سنگر

slit trench (اسم)
سنگر، خندق باریک جهت سنگرگیری

۱. پناهگاه
۲. جانپناه
۳. موضع مبارزه


فرهنگ فارسی

( اسم ) پناهگاهی که سربازان با کندن زمین و گود کردن آن یا ساختن با سنگ و خاک و جز آن سازند تا در پناه آن از گلوله دشمن محفوظ مانند . یا سنگر کبوتر بازی . بام بلندی که کبوتر از آسیب کبوتر باز بدان پناه برد .
دهی است از دهستان نوروز آباد بخش سرخس شهرستان مشهد .

هریک از انواع استحکامات نظامی که از خاک و با جابه‌جایی و چینش آن ساخته میشود


لغت نامه دهخدا

سنگر. [ س َ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشت بیل بخش اشنویه ٔ شهرستان ارومیه . دارای 105 تن سکنه . آب آن ازنهر آغ بلاغ . محصول آنجا غلات ، توتون . و شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


سنگر. [ س َ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ژان بخش دورود شهرستان بروجرد. دارای 327 تن سکنه . آب آن از رودخانه و قنات . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).


سنگر. [ س َ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه دره سی بخش حومه ٔ شهرستان ماکو. دارای 399 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ ساری سو. محصول آنجا غلات و بزرک . شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


سنگر. [ س َ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نوروزآباد بخش سرخس شهرستان مشهد. دارای 1300 تن سکنه . آب آن ازرودخانه . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و مالداری و شال بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


سنگر. [ س َ گ ُ ] (اِ) سیخول که خارپشت تیرانداز باشد یعنی خارهای خود را چون تیر اندازد. (برهان ). || سَنگَر؛ سنگر. حصار. قلعه بندی . (ناظم الاطباء). || نیزه ٔ کوچک . (غیاث ). || سنگر به معنی حصار. قلعه بندی . گودالی که سربازان برای حفظ خود از گلوله های دشمن حفر کنند و از میان آن به تیراندازی یا دیدبانی مشغول گردند. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). چیزی است که بر گرد لشکر یا خانه ها از خار و سنگ و توپ خانه و غیره ساخته مهیای جنگ باشند از عالم مورچال . (آنندراج ). توده یا تپه و مانعی است که در حوالی شهر محصور در موقع حمله ٔ دشمن برمی آوردند. (قاموس کتاب مقدس ).


سنگر. [ س َ گ ُ ] ( اِ ) سیخول که خارپشت تیرانداز باشد یعنی خارهای خود را چون تیر اندازد. ( برهان ). || سَنگَر؛ سنگر. حصار. قلعه بندی. ( ناظم الاطباء ). || نیزه کوچک. ( غیاث ). || سنگر به معنی حصار. قلعه بندی. گودالی که سربازان برای حفظ خود از گلوله های دشمن حفر کنند و از میان آن به تیراندازی یا دیدبانی مشغول گردند. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). چیزی است که بر گرد لشکر یا خانه ها از خار و سنگ و توپ خانه و غیره ساخته مهیای جنگ باشند از عالم مورچال. ( آنندراج ). توده یا تپه و مانعی است که در حوالی شهر محصور در موقع حمله دشمن برمی آوردند. ( قاموس کتاب مقدس ).

سنگر. [ س َ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ژان بخش دورود شهرستان بروجرد. دارای 327 تن سکنه. آب آن از رودخانه و قنات. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

سنگر. [ س َ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قلعه دره سی بخش حومه شهرستان ماکو. دارای 399 تن سکنه. آب آن از رودخانه ساری سو. محصول آنجا غلات و بزرک. شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

سنگر. [ س َ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دشت بیل بخش اشنویه شهرستان ارومیه. دارای 105 تن سکنه. آب آن ازنهر آغ بلاغ. محصول آنجا غلات ، توتون. و شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

سنگر. [ س َ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان نوروزآباد بخش سرخس شهرستان مشهد. دارای 1300 تن سکنه. آب آن ازرودخانه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری و شال بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

فرهنگ عمید

دیوار، گودال، یا برآمدگی خاک، سنگ، یا شاخۀ درخت که سربازان هنگام جنگ برای خود درست می کنند و در پناه آن قرار می گیرند تا از تیراندازی دشمن آسیب نبینند، پناهگاه، جان پناه.
* سنگر بستن: (مصدر لازم ) (نظامی ) ساختن سنگر، آماده کردن سنگر.
= سیخول

دیوار، گودال، یا برآمدگی خاک، سنگ، یا شاخۀ درخت که سربازان هنگام جنگ برای خود درست می‌کنند و در پناه آن قرار می‌گیرند تا از تیراندازی دشمن آسیب نبینند؛ پناهگاه؛ جان‌پناه.
⟨ سنگر بستن: (مصدر لازم) (نظامی) ساختن سنگر؛ آماده کردن سنگر.


سیخول#NAME?


دانشنامه عمومی

به هر یک از انواع استحکامات نظامی که از خاک و با جابه جایی و چینش آن ساخته می شود سَنگَر گفته می شود.
برابرنهاده های فرهنگستان زبان فارسی: دفتر ششم.
دهخدا: سنگر.
در مناطق جنگی سربازان برای حفظ خود گودالی به نام سنگر حفر می کنند تا از گلوله های دشمن در امان مانده و از میان آن به تیراندازی یا دیدبانی مشغول شوند.
به توده یا تپه و مانعی که در حوالی شهر محصور در موقع حمله دشمن برمی آوردند سنگربندی یا خاکریز دفاعی گفته می شود. در قدیم به سنگر مورچال نیز گفته می شد.
از سنگربندی در قدیم برای محافظت نقاط راهبردی، مانند گذرگاه ها و دره ها نیز استفاده می شد، و آثار آنها را گاه به صورت دیوار یا تل می توان مشاهده کرد.

دانشنامه آزاد فارسی

سَنگَر
شهری در استان گیلان، شهرستان رشت، و مرکز اداری بخش سَنگَر. با ارتفاعی حدود ۴۵ متر، در ۱۵کیلومتری جنوب شرقی رشت، سر راه قدیم رودبار به رشت و کوچصفهان، قرار دارد. یکی از شاخه های دلتای سفیدرود از کنار این شهر می گذرد. اقلیم این شهر معتدل مایل به گرم و مرطوب و جمعیت آن۶,۴۰۴ نفر است (۱۳۸۵).

فرهنگستان زبان و ادب

{trench} [علوم نظامی] هریک از انواع استحکامات نظامی که از خاک و با جابه جایی و چینش آن ساخته میشود

گویش مازنی

شناگر – آب باز


۱از توابع دهستان چهاردانگه ی هزارجریبی ساری ۲از دهستان ...


شناگر


/sengor/ شناگر – آب باز & از توابع دهستان چهاردانگه ی هزارجریبی ساری - از دهستان دابوی جنوبی مرکزی آمل & شناگر

واژه نامه بختیاریکا

دِز

جدول کلمات

پناهگاه, جان پناه

پیشنهاد کاربران

اسم جایی که در زمان جنگ سربازان در ان پناه میگیرند


جان پناه

Parapet

جان پناه، استحکامات

نام سنگر همان طور که از اسمش پیداست بواسطه این است که در دو قله ای که در شرق وغرب روستا قرار دارد
واز نظر موقعیت دیدبانی مناسب بوده دارای دوسنگر بزرگ دیدبانی است به همین مناسبت نام این روستا
سنگر نهاده اند



Stronghold

خاک ریز


استحکامات

روستای قلعه سنگر در دهستان کوشک
بخش آبژدان در شهر اندیکا مسجدسلیمان

در جنوب قلعه لیت و روستای دوپلان

نام قدیمی ان خان سیک بوده وبیشتر مردمان ان از شول در ابتدای قر ن چهارده شمسی بعلت اختلافات بوجودامده به این مکان کوچ نمودند ونام سنگر بخاطر موقعیت سنگر مانند ان که ازغرب به قله ره ریز وازجنوب به کله بازگیروازشمال به تل قلعه محدود می شود بران نهاده شد

محافظ

سرپناه

سنگر خیلی خوب معنی شده است مخصوصا در معنی پناهگاه


کلمات دیگر: