کلمه جو
صفحه اصلی

اجازه دهنده

فارسی به انگلیسی

permissive

مترادف و متضاد

letter (اسم)
حرف، خط، ادبیات، نامه، مراسله، نویسه، موجر، دانش، کاغذ، عریضه، مرسوله، حرف الفباء، حرف چاپی، اثار ادبی، اجازه دهنده


کلمات دیگر: