کلمه جو
صفحه اصلی

منفعه

عربی به فارسی

منفعت , استفاده , احسان , اعانه , نمايش براي جمع اوري اعانه( ) فايده رساندن , احسان کردن , مفيد بودن , فايده بردن


لغت نامه دهخدا

منفعة. [ م َ ف َ ع َ ] (ع اِ) سود. (دهار) (مهذب الاسماء). || سودمندی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اسم است از مصدر نفع. (از اقرب الموارد). رجوع به منفعت شود. || هر چیز که از آن منتفع شوند. ج ، منافع. (از اقرب الموارد).


دانشنامه عمومی

منفعه (یمن). منفعه به عربی ( المَنفعَة )، روستایی است در عزلهٔ (بعنس)، در ناحیهٔ (القریة)، از توابع استان مأرب در کشور یمن در شبه جزیره عربستان. جمعیت آن ۲۲۱ نفر (۱۱ خانوار) می باشد.
المقحفی، ابراهیم، احمد ، (مُعجَم المُدُن وَالقَبائِل الیَمَنِیَة) ، منشورات دار الحکمة، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۵ میلادی به (عربی) .


کلمات دیگر: