گلوله دم دم چاتلمه . نوعی گلوله .
گیاه خشکی است .
گیاه خشکی است .
دم دم . [ دَ دَ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) دمادم . دمبدم . به هر دم زدنی . (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به دمادم و دمبدم شود.
جمال الدین عبدالرزاق .
دم دم . [ دُ دُ ] (اِ) گلوله ٔ دم دم ، چاتْلَمه . نوعی گلوله . (یادداشت مؤلف ).
۱وبال شدن ۲مزاحمت