کلمه جو
صفحه اصلی

تخم گذار

مترادف و متضاد

oviparous (صفت)
تخم گذار

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) جانوری که تولید مثلش بوسیل. تخم است .

لغت نامه دهخدا

تخم گذار. [ ت ُ گ ُ ] ( نف مرکب ) که تخم نهد. مقابل زاینده. صفت جانورانی که تخم گذارند. مقابل زنده زا: [ گویچه های سرخ خون ] در مهره داران تخم گذار ، بیضی شکل و دارای هسته اند. ( جانورشناسی عمومی تألیف فاطمی ص 188 ).

فرهنگ عمید

جانوری که تخم بگذارد و به وسیلۀ تخم تولیدمثل کند.

پیشنهاد کاربران

نمیدونم ولییییییییییییی
فک کنم oviparous

oviparous

ذاحجق


کلمات دیگر: