to toss (as in bad)
لول زدن
فارسی به انگلیسی
to toss(as in bed), to fidget
فارسی به عربی
دودة بزاقة
مترادف و متضاد
مثل حلزون حرکت کردن، ضربت سنگین زدن به، لول زدن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) لول خوردن لولیدن .
لولیدن . لول خوردن
لولیدن . لول خوردن
لغت نامه دهخدا
لول زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) لولیدن. لول خوردن. جنبیدن در جای خویش ، چنانکه کرمهای خرد دراز سرخ در خشکی یا در آب. تَمَلمُل.
کلمات دیگر: