گزارش دادن
فارسی به انگلیسی
to submit a report
tell, recite, report, file, return, report
فارسی به عربی
تعلق به , تقریر ، إبلاغٌ عن
مترادف و متضاد
گزارش دادن
نقل کردن، گفتن، شرح دادن، باز گو کردن، گزارش دادن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) اطلاع دادن راپرت دادن .
فرهنگ معین
( ~ . دَ ) (مص م . ) خبر رساندن .
لغت نامه دهخدا
گزارش دادن. [ گ ُ رِ دَ ] ( مص مرکب ) اطلاع دادن. خبر دادن :
گزارش کنان تیز کن مغز را
گزارش ده این نامه نغز را.
گزارش کنان تیز کن مغز را
گزارش ده این نامه نغز را.
نظامی.
کلمات دیگر: