ناهموار کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
طوق , کشکشة
مترادف و متضاد
بر هم زدن، ژولیده کردن، گره زدن، ناهموار کردن، براشفتن، تاه کردن، چروک کردن، موجدار کردن
کج کردن، پیچاندن، از شکل انداختن، ناهموار کردن
بر گرداندن، کج کردن، پیچاندن، ناهموار کردن، تحریف کردن، از شکل طبیعی انداختن
کلمات دیگر: