مترادف متبلور شدن : تبلور یافتن، نمود یافتن، نمایان شدن، ظاهر شدن
متبلور شدن
مترادف متبلور شدن : تبلور یافتن، نمود یافتن، نمایان شدن، ظاهر شدن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
سکر
مترادف و متضاد
جوانه زدن، تراشیدن، دانه دانه کردن، دانه زدن، پشمکندن، متبلور شدن
محکم کردن، سفت کردن، متبلور کردن، یک پارچه شدن، متبلور شدن، جامد کردن، سفت کردن یا شدن
تبلور یافتن، نمود یافتن، نمایان شدن، ظاهر شدن
کلمات دیگر: