کلمه جو
صفحه اصلی

مانور


مترادف مانور : آزمایش، تمرین عملیات نظامی، مشق، رزمایش، ترفند، شگرد، حرکات زیرکی

برابر پارسی : رزمایش

فارسی به انگلیسی

exercise, maneuver, manoeuvre, shunting

manoeuvre, shunting


exercise, maneuver, manoeuvre


فارسی به عربی

مناورة

مترادف و متضاد

maneuver (اسم)
تمرین نظامی، مانور

manoeuvre (اسم)
تمرین نظامی، مانور

آزمایش، تمرین‌عملیات نظامی، مشق، رزمایش


ترفند، شگرد، حرکات (زیرکی)


۱. آزمایش، تمرینعملیات نظامی، مشق، رزمایش
۲. ترفند، شگرد، حرکات (زیرکی)


فرهنگ فارسی

کارکرد، حرکت، عملیات جنگی بطریق تمرین و آزمایش
(اسم ) ۱- طریق. تنظیم عمل یک دستگاه . ۲- فن رهبری دسته های نظامی در یک منطقه . توضیح مانور عبارت ازین است که در حدود ماموریت محوله کلی. وسایل خود را بروی دشمن تمرکزدهند حتی الامکان از روی غافل گیری دشمن و تامین قوای خودی . ۳- تمرین عملیات نظامی .

فرهنگ معین

(نُ وْ ) [ فر. ] (اِ. ) اجرای عملیات جنگی به طور نمایشی و تمرینی .

لغت نامه دهخدا

مانور. [ ن ُوْرْ ] ( فرانسوی ، اِ ) طریقه تنظیم عمل یک دستگاه. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اصطلاح نظامی ) فن رهبری دسته های نظامی در یک منطقه و آن عبارت از این است که در حدود مأموریت محوله کلیه وسایل خود رابه روی دشمن تمرکز دهند، حتی الامکان از روی غافلگیری دشمن و تأمین قوای خودی. ( فرهنگ فارسی معین ). || تمرین عملیات نظامی. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

۱. (نظامی ) تمرین عملیات جنگی برای آماده سازی نیروها و نمایش میزان توانایی آنان، رزمایش.
۲. به کارگیری ترفندهای زیرکانه برای انجام رساندن کاری.
۳. [عامیانه، مجاز] خودنمایی کردن.

واژه نامه بختیاریکا

( مانُور ) پاتَوِه

پیشنهاد کاربران

علامت

Drill

مانور : [اصطلاح شبکه ریلی] هرگونه جابجائی وسائط نقلیه ریلی در داخل ایستگاه یا محوطه مانور که به قصد خروج از حدود ایستگاه نباشد مانور می گویند


کلمات دیگر: