لیف زدن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
فرشاة
مترادف و متضاد
مسواک زدن، لیف زدن، نقاشی کردن، ماهوت پاک کن زدن، قلم مو زدن، تند گذشتن، خار کردن، تماس حاصل کردن و اهسته گذشتن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) بالیف و صابون ( خود یا دیگری را ) شستن .
فرهنگ معین
(زَ دَ ) (مص م . ) با لیف و صابون خود را شستن .
لغت نامه دهخدا
لیف زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) با لیف و صابون خود را شستن. لیف و صابون زدن. با لیف شوخ ستردن از تن در حمام و توسعاً با کیسه از چلوار و صابون تمام تن را در حمام شستن. شستن تن به حمام با لیف و صابون. سبک شستن خود در حمام.
واژه نامه بختیاریکا
( لیف زدِن ) تیر کشیدن
کلمات دیگر: