کلمه جو
صفحه اصلی

نبوت کردن

فارسی به عربی

تنبا

مترادف و متضاد

foretell (فعل)
پیش گویی کردن، طالع دیدن، از پیش خبر دادن، از پیش اگاهی دادن، نبوت کردن

vaticinate (فعل)
نبوت کردن، رسالت کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - خبردادن ازغیب پیشگویی کردن . ۲ - پیغامبری کردن .

لغت نامه دهخدا

نبوت کردن. [ ن ُ ب ُوْوَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خبر دادن از غیب. پیشگوئی کردن. به الهام از آینده خبر دادن. رجوع به نبوت شود.


کلمات دیگر: