کلمه جو
صفحه اصلی

متباعد


مترادف متباعد : بعید، دور، واگرا

فارسی به انگلیسی

divergent


فارسی به عربی

متباعد

عربی به فارسی

متباعد , انشعاب پذير , منشعب , مختلف


مترادف و متضاد

divergent (صفت)
مختلف، واگرا، متباعد، انشعاب پذیر

بعید، دور، واگرا


فرهنگ فارسی

( اسم ) دور شونده از هم دور : پس گوییم که همچنین که کارهائ دنیا وی را دو طرف متباعدست ...
دور

فرهنگ معین

(مُ تَ ع ) (اِفا. ) دور شونده از هم ، دور.

لغت نامه دهخدا

متباعد. [ م ُ ت َع ِ ] ( ع ص ) دور. ( آنندراج ). دور و بعید. ( ناظم الاطباء ). مؤنث آن متباعدة : و حرکات متقاربه ومتباعده و مراتب اوتار و مدارج و تراکیب اوزان و الحان نشان کرد. ( سندبادنامه. ص 65 ). || غایب و غیر حاضر. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تباعد شود.

فرهنگ عمید

دور از یکدیگر، دور.

دانشنامه عمومی

دورشونده از یکدیگر.


پیشنهاد کاربران

پادهمرس

واژه "همرس" برای "متقارب" پیشنهاد شده است. از این رو واژه "پادهمرس" برای متباعد که پادواژه "متقارب" است پیشنهاد می شود.


کلمات دیگر: