کلمه جو
صفحه اصلی

مبرا کردن


مترادف مبرا کردن : تبرئه کردن، بی گناه تشخیص دادن، بی گناه شناختن، عاری ساختن، منزه ساختن

فارسی به عربی

بری

مترادف و متضاد

absolve (فعل)
پاک کردن، اعلام بی تقصیری کردن، مبرا کردن، بخشیدن، بری الذمه کردن، امرزیدن، عفو کردن، کسی را از گناه بری کردن

exonerate (فعل)
مبرا کردن، تبرئه کردن، روسفید کردن

exculpate (فعل)
مبرا کردن، تبرئه کردن، روسفید کردن، معذور داشتن

۱. تبرئه کردن، بیگناه تشخیص دادن، بیگناه شناختن
۲. عاری ساختن
۳. منزه ساختن



کلمات دیگر: