۱- ( اسم ) کمند مقود. ۲- ( صفت ) مفسد غماز.
جلیز
فرهنگ فارسی
زن کوتاه
لغت نامه دهخدا
جلیز. [ ج َ ] ( اِ ) کمند. || ( ص ) مفسد و غماز. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ). رجوع به جِلویز. شود.
جلئز. [ ج ِ ءِ ]( ع ص ) زن کوتاه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ عمید
جلویز#NAME?
=جلویز
گویش مازنی
سوختگی شدید
/jeliz/ سوختگی شدید
کلمات دیگر: