نامعلومی
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
شک
مترادف و متضاد
دودلی، گمان، نا معلومی، شک، تردید، شبهه
ابهام، سخن مشکوک، گنگی معنی، نا معلومی
نا معلومی، بی تکلیفی، پادر هوایی
نا معلومی، شک و تردید، عدم تحقق، نا امنی، ناپایداری زندگی
نا معلومی
نا معلومی، شک، تردید، چیز نامعلوم، بلاتلکیفی
فرهنگ فارسی
نامشخصی . معلوم و معین نبودن
لغت نامه دهخدا
نامعلومی. [ م َ ] ( حامص مرکب ) نامشخصی. معلوم و معین نبودن. صفت نامعلوم. رجوع به نامعلوم شود.
کلمات دیگر: