مترادف لیدر : پیشوا، رئیس، رهبر، زعیم، قاید، مقتدا
لیدر
مترادف لیدر : پیشوا، رئیس، رهبر، زعیم، قاید، مقتدا
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
طیار
مترادف و متضاد
پیشوا، رئیس، رهبر، زعیم، قاید، مقتدا
خلبان، رهبر، لیدر، پیلوت، خلبان هواپیما، راننده کشتی، چراغ راهنما، اسباب تنظیم و میزان کردن چیزی
رهبر، لیدر، پیشوا و شخص مقتدر
رهبر، لیدر، پیشوا و شخص مقتدر
فرهنگ فارسی
پیشوا، سردسته، رئیس حزب
( اسم ) رهبر قاید پیشوا : لیدر حزب .
دهی از دهستان شهاباد بخش حوم. شهرستان بیرجند ٠ واقع در ۱۸ هزار گزی جنوب باختری بیرجند ٠ کوهستانی معتدل زبان فارسی ٠ آب از قنات ٠ محصول پنبه و غلات ٠ شغل اهالی زراعت و راه مالروست ٠
( اسم ) رهبر قاید پیشوا : لیدر حزب .
دهی از دهستان شهاباد بخش حوم. شهرستان بیرجند ٠ واقع در ۱۸ هزار گزی جنوب باختری بیرجند ٠ کوهستانی معتدل زبان فارسی ٠ آب از قنات ٠ محصول پنبه و غلات ٠ شغل اهالی زراعت و راه مالروست ٠
فرهنگ معین
(دِ ) [ انگ . ] (اِ. ) رهبر، سردسته .
لغت نامه دهخدا
لیدر. [ دِ ](انگلیسی ، اِ) قائد. رهبر. سائس . پیشوا. پیشوای فرقه : لیدر حزب ؛ رهبر حزب .
لیدر. [ ل َ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند، واقع در 18هزارگزی جنوب باختری بیرجند. کوهستانی و معتدل و دارای 6 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا پنبه و غلات . شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
لیدر. [ دِ ]( انگلیسی ، اِ ) قائد. رهبر. سائس. پیشوا. پیشوای فرقه : لیدر حزب ؛ رهبر حزب.
لیدر. [ ل َ دَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان شهاباد بخش حومه شهرستان بیرجند، واقع در 18هزارگزی جنوب باختری بیرجند. کوهستانی و معتدل و دارای 6 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا پنبه و غلات. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
لیدر. [ ل َ دَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان شهاباد بخش حومه شهرستان بیرجند، واقع در 18هزارگزی جنوب باختری بیرجند. کوهستانی و معتدل و دارای 6 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا پنبه و غلات. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
فرهنگ عمید
۱. پیشوا، سردسته.
۲. رئیس حزب.
۲. رئیس حزب.
دانشنامه عمومی
لیدِر (به انگلیسی: leader) واژه ای انگلیسی به معنی راهنما و رهبر است. این واژه در فارسی در سه مورد زیر کاربرد یافته است:
در محافل سیاسی چپ گرا در معنی رئیس یک حزب سیاسی
در اصطلاحات آژانس های مسافرتی به صورت «تور لیدر» (به انگلیسی: Tour Leader) در معنی مجری برنامه گشت در طول سفر که فرهنگستان زبان فارسی برای این کاربرد برابر «گشت بر» را برگزیده است.
در صنعت بازاریابی شبکه ای لیدر به معنای بالاسری و حامی را دارد.
بوقچی
در محافل سیاسی چپ گرا در معنی رئیس یک حزب سیاسی
در اصطلاحات آژانس های مسافرتی به صورت «تور لیدر» (به انگلیسی: Tour Leader) در معنی مجری برنامه گشت در طول سفر که فرهنگستان زبان فارسی برای این کاربرد برابر «گشت بر» را برگزیده است.
در صنعت بازاریابی شبکه ای لیدر به معنای بالاسری و حامی را دارد.
بوقچی
wiki: شخصیت خیالی ابرشرور در کتاب های کامیک منتشر شده توسط مارول کامیکس است. این شخصیت توسط نویسنده استن لی و طراح استیو دیتکو خلق شده است و برای نخستین بار در شمارهٔ ۶۲ از تیلز تو استانیش (دسامبر ۱۹۶۴) به عنوان دشمن شخصیت ابرقهرمان هالک حضور پیدا کرد. استرنز به عنوان سرایدار در بویسی، آیداهو کار می کرد تا اینکه در معرض پرتو گاما قرار گرفت. پرتو باعث جهش ژنتیکی و تبدیل او به موجودیتی ابر هوشمند با پوستی سبز شد که خود را لیدر نامید و پس از آن مشغول به جرم و جنایت شد.
مهندس ژنتیک نابغه و مغز متفکر
هوش ابرانسانی و ارزیابی احتمالات
دورکاری ذهن
تیم بلیک نلسون هنرپیشه آمریکایی نقش این شخصیت را در فیلم هالک شگفت انگیز (۲۰۰۸) ایفا کرده است.
مهندس ژنتیک نابغه و مغز متفکر
هوش ابرانسانی و ارزیابی احتمالات
دورکاری ذهن
تیم بلیک نلسون هنرپیشه آمریکایی نقش این شخصیت را در فیلم هالک شگفت انگیز (۲۰۰۸) ایفا کرده است.
wiki: لیدر (کمیک)
گویش مازنی
از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر
/lidar/ از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر
واژه نامه بختیاریکا
سَر چوپِه
جدول کلمات
رهبر
پیشنهاد کاربران
رهبر رییس
راهنما
مشاور
راهبر
مشاور
راهبر
رهبر سر دسته
لیدر : فرمانده - رهبر - راهنما
رهبر
فرمانده
مشاور
فرمانده
مشاور
کلمات دیگر: