وقایه
فارسی به انگلیسی
guardianship, custody, keeping, safeguarding
فرهنگ فارسی
۱- (اسم ) محافظت نگهبانی . ۲- (اسم ) قسمی چادرابریشمی یاپنبه یی که زنهای محترم مشرق زمین برروی سرمی انداختند و صورت و پایین تر از زانوهارا نمی پوشانیدند : (( ابراز طرف کوه بر آمد دو سه پایه از شرم بر خسار فرو هشته وقایه . ) ) (منوچهری )
نگاهداشتن نگهداشتن
نگاهداشتن نگهداشتن
فرهنگ معین
(و ِ یَ ) [ ع . وقایة ] ۱ - (مص م . ) نگاهداری کردن . حفظ کسی از بدی و آفت . ۲ - (اِ. ) روسری ، سربند زنان .
لغت نامه دهخدا
وقایة. [ وَ ی َ ] (ع مص ) نگاه داشتن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). وقاء. (اقرب الموارد). || (اِمص ) حفاظت و حراست و نگهبانی و وقایت . (ناظم الاطباء). محافظت و نگهبانی . || (اِ)آنچه بدان کتاب را نگاه دارند. (اقرب الموارد). مقوای کتاب . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || قسمی از چادر ابریشمین یا پنبه ای که زنهای مشرق زمین برسر می اندازند. (ناظم الاطباء). قسمی چادر ابریشمی یاپنبه ای که زنهای مشرق زمین بر روی سر می انداختند و صورت و پایین تر از زانوها را نمی پوشانیدند. معجر زنان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). روبند زنان :
ای به کس خویش بر نورده نهاده
وآن همه داده به مویه و به وقایه .
و از وی [ گرگان ] جامه ٔ ابریشم سیاه خیزد و وقایه و دیبا و قزین . (حدود العالم ص 143). || پرده . حجاب :
ابر از طرف کوه برآمد دو سه پایه
از شرم به رخسار فروهشت وقایه .
شدبه دادن شتاب ساقی گرم
برگرفت از میان وقایه ٔ شرم .
رجوع به وقایت شود.
ای به کس خویش بر نورده نهاده
وآن همه داده به مویه و به وقایه .
رودکی .
و از وی [ گرگان ] جامه ٔ ابریشم سیاه خیزد و وقایه و دیبا و قزین . (حدود العالم ص 143). || پرده . حجاب :
ابر از طرف کوه برآمد دو سه پایه
از شرم به رخسار فروهشت وقایه .
منوچهری .
شدبه دادن شتاب ساقی گرم
برگرفت از میان وقایه ٔ شرم .
نظامی .
رجوع به وقایت شود.
وقایة. [ وِ ی َ ] (ع اِ) پناه چیزی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). هرچه بدان چیزی را نگاه دارند و پناه دهند.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) :
بخت برنا وقایه ٔ عمر است
چشم بینا طلایه ٔ رخسار.
|| (مص ) نگاه داشتن . (اقرب الموارد)(منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ).
بخت برنا وقایه ٔ عمر است
چشم بینا طلایه ٔ رخسار.
خاقانی .
|| (مص ) نگاه داشتن . (اقرب الموارد)(منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ).
وقایة. [ وُ ی َ ](ع مص ) نگاه داشتن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد). نگه داشتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). وقاء. (از اقرب الموارد). || (اِ) هر چیزی که بدان چیزی را نگاه دارند و پناه دهند. (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: