کلمه جو
صفحه اصلی

تاره تاره شدگی

فرهنگ فارسی

رشد آهسته و بسیار نازک فلز به حالت تاری‌شکل بر روی سطوح فلزی خاص که تحت تنش داخلی ناشی از آبکاری در دمای پایین یا در نتیجۀ تأثیر محلول‌های برّاق‌کننده ایجاد شده‌اند؛ این رشد موجب کاهش تنش داخلی و نیز ایجاد اتصال کوتاه الکتریکی در هنگام عبور جریان الکتریسته می‌شود


فرهنگستان زبان و ادب

{whiskering, zinc whiskering} [خوردگی] رشد آهسته و بسیار نازک فلز به حالت تاری شکل بر روی سطوح فلزی خاص که تحت تنش داخلی ناشی از آبکاری در دمای پایین یا در نتیجۀ تأثیر محلول های برّاق کننده ایجاد شده اند؛ این رشد موجب کاهش تنش داخلی و نیز ایجاد اتصال کوتاه الکتریکی در هنگام عبور ...


کلمات دیگر: