که بافتن پیشه دارد
بافتکار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بافتکار. ( ص مرکب ) که بافد. که بافتن پیشه دارد. جولاهه. بافنده. حائک. آنکه کارش بافتن است. نساج :
این بافتکار دنیی جولاهه
رشتن ز هیچ و هیچ بود کارش.
این بافتکار دنیی جولاهه
رشتن ز هیچ و هیچ بود کارش.
ناصرخسرو.
فرهنگ عمید
= بافنده
کلمات دیگر: