<div class="boxBd">تخاشع. [ ت َ ش ُ ] ( ع مص ) تخشع. ( قطر المحیط ). فروتنی کردن. ( دهار ) ( ناظم الاطباء ). خود را فروتن نمایاندن. ( از قطر المحیط ).</div>

تخاشع. [ ت َ ش ُ ] ( ع مص ) تخشع. ( قطر المحیط ). فروتنی کردن. ( دهار ) ( ناظم الاطباء ). خود را فروتن نمایاندن. ( از قطر المحیط ).

لغت نامه دهخدا

<div class="boxBd">تخشع فروتنی کردن خود را فروتن نمایاندن .</div>

تخشع فروتنی کردن خود را فروتن نمایاندن .

فرهنگ فارسی

<div class="boxBd">۱. فروتنی کردن.<br>۲. خود را فروتن وانمود ساختن.</div>

۱. فروتنی کردن. ۲. خود را فروتن وانمود ساختن.

تخاشع

فرهنگ فارسی

لغت نامه دهخدا

فرهنگ عمید