تهیدست
پراکنده روزی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پراکنده روزی. [ پ َ ک َ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) تهیدست. مُقل :
خداوند روزی بحق مشتغل
پراکنده روزی پراکنده دل.
خداوند روزی بحق مشتغل
پراکنده روزی پراکنده دل.
سعدی.
فرهنگ عمید
کم روزی، تهیدست، بینوا: خداوند مِکنت به حق مشتغِل / پراکنده روزی پراکنده دل (سعدی: ۱۶۳ ).
کلمات دیگر: