محمد بن ابراهیم مکنی به ابوالقاسم ٠
نصیرالدوله
فرهنگ فارسی
محمد بن ابراهیم مکنی به ابوالقاسم ٠
لغت نامه دهخدا
نصیرالدوله. [ ن َ رُدْ دَ/ دُو ل َ ] ( اِخ ) محمدبن ابراهیم مکنی به ابوالقاسم. رجوع به آثارالباقیه ص 133 و محمدبن ابراهیم شود.
نصیرالدوله. [ ن َ رُدْ دَ / دُو ل َ ] ( اِخ ) مسعودبن محمود غزنوی ، لقب سلطان مسعود غزنوی است. رجوع به تاریخ گزیده ص 397 و نیز رجوع به مسعود شود.
نصیرالدوله . [ ن َ رُدْ دَ / دُو ل َ ] (اِخ ) مسعودبن محمود غزنوی ، لقب سلطان مسعود غزنوی است . رجوع به تاریخ گزیده ص 397 و نیز رجوع به مسعود شود.
نصیرالدوله . [ ن َ رُدْ دَ / دُو ل َ ](اِخ ) رستم بن شهریاربن قارن مشهور به اصفهبد [ اسپهبد ] ملک الجبال و شاهنشاه غازی و ملقب به نصیرالدوله از امرای آل باوند است ، بعد از پدرش اصفهبد حسام الدوله شهریار به پادشاهی مازندران رسید و مدتها با سلطان سنجر سلجوقی کشمکش داشت و سنجر با همه ٔ کوشش ها نتوانست بر وی غلبه کند، و بعد از مرگ سنجر از اوضاع آشفته ٔ مملکت ایران استفاده کرد و قلمرو سلطنت خود راتا حدود بسطام و دامغان وسعت داد و تا سال 558 هَ .ق . سلطنت کرد. (از تاریخ ادبیات در ایران دکتر صفا ج 2 ص 48). و نیز رجوع به تاریخ طبرستان ج 2 ص 86 شود.
نصیرالدوله . [ ن َ رُدْ دَ/ دُو ل َ ] (اِخ ) محمدبن ابراهیم مکنی به ابوالقاسم . رجوع به آثارالباقیه ص 133 و محمدبن ابراهیم شود.
دانشنامه عمومی
نصیرالدوله در شیراز متولد شد و در سال ۱۲۶۶ قمری به تهران آمد و در دستگاه اعتضادالسلطنه، وزیر علوم، به کار پرداخت. به سبب هوش و حافظه قوی مورد توجه قرار گرفت و به سرعت ترقی کرد. در سال ۱۲۷۳ قمری نایب دوم وزارت امور خارجه شد و پس از آن مشاغلی چون کارگزاری انتظام مهام امور خارجه در تبریز در سال ۱۲۷۷ قمری و کارگزاری آذربایجان در سال ۱۲۸۲ قمری داشت. به سال ۱۲۸۸ ملقب به نصیرالدوله و در ۱۳۰۲ قمری ملقب به آصف الدوله شد. از دیگر مشاغل او حکومت گیلان، حکومت خراسان و تولیت آستان قدس رضوی بود.
پس از بازگشت از حکومت خراسان آثار جنون در نصیرالدوله پیدا شد و رفته رفته شدت یافت و او را خانه نشین کرد. او سرانجام در سال ۱۳۰۶ قمری بر اثر سکته قلبی درگذشت.
دانشنامه آزاد فارسی
لقب احمد بدر ادیب و دولتمرد ایرانی، فرزند میرزا عبدالوهاب شیرازی (نصیرالدوله و آصف الدوله) و عصمت السلطنه دختر فرهاد میرزا معتمدالدوله. پدرش از رجال بلند پایۀ دورۀ ناصری بود. در زادگاهش پرورش یافت و مقدمات علوم را در همان جا فرا گرفت. سپس در مدرسۀ دارالفنون تهران به ادامۀ تحصیل پرداخت. ادب فارسی و عربی و زبان فرانسه را به خوبی فراگرفت و در خوشنویسی و شیوۀ نگارش مهارت یافت. در علوم ریاضی و فقه و اصول و حکمت الهی نیز دست داشت. در ۱۳۰۵ق به خدمت وزارت خارجه درآمد و در ۱۳۲۲ق وزیرمختار ایران در بلژیک شد. در ۱۳۳۴ق معاون وزارت خارجه و اندکی پس از آن کفیل آن وزارت خانه گردید. در ۱۲۹۷ش/۱۳۳۶ق به وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه رسید. در دورۀ وزارت او آموزش و مدارس دولتی رایگان شد و دانشسرای مقدماتی پسران و دختران تأسیس گردید. پس از سقوط کابینۀ دوم وثوق الدوله، رهسپار اروپا شد. در ۱۳۰۴ش به ایران بازگشت و در سال بعد به نمایندگی مردم سیرجان به مجلس ششم راه یافت، اما پیش از رفتن به مجلس، حسن مستوفی او را به وزارت معارف برگزید. از آثارش: رساله در خواص اعداد؛ رساله در هندسه؛ شرح حال حسین بن منصور حلاج؛ ترجمۀ تاریخ نادرشاه افشار؛ ترجمۀ زمین یا معرفةالارض.