خوگرفته , معتاد
متعود
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
( اسم ) عادت کننده خو گر خو گرفته .
فرهنگ معین
(مُ تَ عَ وِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) عادت کننده ، خوگر.
لغت نامه دهخدا
متعود. [ م ُ ت َ ع َوْ وِ ] ( ع ص ) خوگر و عادت کننده. ( آنندراج ) ( غیاث ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) : چه سایر بندگان و خدمتکاران به انعام و بخشش خداوندی متعودند. ( گلستان ). و رجوع به تعود شود.
فرهنگ عمید
عادت یافته، خوگرفته.
کلمات دیگر: