اختراق
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
گذشتن رفتن
لغت نامه دهخدا
اختراق. [ اِ ت ِ] ( ع مص ) گذشتن. رفتن. || گذشتن باد. || سخت وزیدن باد. بزودی بزیدن باد. ( تاج المصادر بیهقی ). بزودی جستن باد. ( زوزنی ). || اختراق کذب ؛ بربافتن دروغ را. دروغ گفتن. ( تاج المصادر بیهقی ). || دریده شدن و خرقه دوختن.
فرهنگ عمید
۱. دریده شدن، پاره شدن.
۲. گذشتن و رفتن.
۳. از غلاف درآمدن شمشیر.
۲. گذشتن و رفتن.
۳. از غلاف درآمدن شمشیر.
پیشنهاد کاربران
درنوردیدن
اختراق افلاک، اختراق هوا
اختراق افلاک، اختراق هوا
کلمات دیگر: